درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید سلام و احترام خدمت شما عزیزان بازدید کننده! با اظهار سپاس از بازدید تان، لطفاً برای هرچه بهتر شدن وبلاگ من، مرا از نظرات، پیشنهادات و انتقادات سالم تان بهره مند سازید. تشکر کامران kamran.8194@yahoo.com



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 66
بازدید دیروز : 14
بازدید هفته : 66
بازدید ماه : 225
بازدید کل : 248030
تعداد مطالب : 128
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1



امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه

اسما خداوند متعال %

« ارسال برای دوستان »
نام شما :
ایمیل شما :
نام دوست شما:
ایمیل دوست شما:

Powered by ParsTools
لطفاً این صفحه را با دوستان تان به اشتراک بگذارید 32 کلمه

Speed test

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ این صفحه را به اشتراک بگذارید
بهارســـــــــــــــــــــــتان
علمی، فرهنگی، اسلامی، تفریحی، ورزشی
چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: 12:43 ::  نويسنده : کامران

 

چانه زدن دسته جمعی :

به اصطلاح روابط کار آن اجتماع کارفرمایان ونمایندگان کارگران را گویند که بروی حسن نیت وبه منظور بحث وبالاخره موافقه درباره خرد ساعات کار و شرایط ومسایل نظیر آن بعمل میآید .

 

چک :

یک حواله تحریری است که معمولا از طرف امانت گذار یک بانک صادر شده وبه بانک اجازه میدهد تایک مبلغ معین را به شخص که در آن حواله نامبرده شده تادیه نماید .

 

چک تصدیق شده :

چکی که از طرف یک بانک ظهر نویسی گردیده وبدینوسیله تادیه مبلغ آن نیز ضمانت شده است .

 

چک سفری :

حواله با چکی که بارویت قابل تادیه بوده وتوسط بانک ها واکسپرس کمپنی به واحد های مختلف نشر شده وبه مسافرین فروخته میشود طوریکه این خریداران یک دفعه چک را در وقت خرید امضا میکنند باردیگر در حفور کسی که چک را نقد مینماید امضا میکنند .

 

چک صراف :

چکی که توسط یک بانک صادر شده ومعمولا از طرف صراف آن امضا میشود .

 

چیزهای تغیر نخورده :

این اصطلاح لاتینی است که مقصد از آن فرضه معمول است . در تیوری اقتصاد ، طبق این فرضیه حوادث وعوامل اقتصادی به انتشای یک یا بیشتر از انجمله ثابت قرض میشود . تابدینوسیله تاثیرات ونتایج تغیر عوامل متحول درک شده بتواند . این فرضیه محض بفرض سهولت ، بخشیدن بحلیل وتوجیه اقتصادی بکار برده میشود .



چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: 12:37 ::  نويسنده : کامران

 

ثبات اقتصادی :

وضعیتیکه در آن فعالیت شدید اقتصادی بدون نوسانات ادواری (درمراحل مختلف ) بر قرار باشد . اساساً بیشتر اقتصاددانان سه کتگوری اقتصادی را در نظر گرفته که عبارتند از تولید ، استخدام وقیمت . از آنجایکه این سه مقوله معمولا با یکدیگر نوسان میداشته باشد . تبات اقتصادی را با فقدان چینین نوسانهای میتوان تشخیص داد . ثبات اقتصادی معمولا دوام چندی نمیتواند داشته باشد . زیرا نا همانگی عوامل سه گانه بالای یکدیگر موجب پیدایش نوسانات ادواری میشود وثبات را برهم میزند .

 

ثروت :

هرچیزیکه ارزش بازاری داشته وقابل تبادله باپول یا کالا باشد . پس ثروت میتواند شامل کالاها ودارایی های مادی . دارایی های مالی وهرگونه مهارت موجب در آمد باشد . این ها هنگامی ثروت محسوب میشوند که در بازار قابل تبادله بادیگر کالاها یا پول باشند . طوریکه میدانم دونوع ثروت وجود دارد . 1ــ ثروت میشود که همان عوامل سرمایوی در حقیقت ثروت مادی است .

2ــ ثروت نا مشهور یا سرمایه انسانی . همه ثروت ها ازیک خصوصیت اساسی یعنی قابلیت ایجاد در آمد برخود دارند که این در حقیقت عوضی است برای ثروت بدین اساس ثروت یک منبع ذخیره محسوب میشود . در حالیکه سرمایه یک مفهوم سیال وجاری است . ارزش حال این جریان در آمد همان ارزش اندوخته ثروت است .



چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: 12:9 ::  نويسنده : کامران

اولين علامتهاى قيامت

 س: اولين علامت نزديك شدن قيامت كدام است؟ ج: اين ظاهر شدن پيغمبرى محمد (ص) مى باشد, كه در سال 610 ملادى به وقوع پيوسته است. س: با كدام دليل مى گويد, كه آشكار شدن پيغبرى محمد (ص) از نزديك شدن قيامت خبرمى دهد؟ ج: در اين موضوع رسول (ص) چنين گفته اند: [ بعثت أنا والساعة كهاتين كفضل إحداهما على الأخرى وضم السبابة والوسطى ] ( رواه البخاري والترمذي و صححه وقد صححه الألباني في صحيح سننه ج: 2/ص 480/ حديث: 2214) ترجمه: زمان پيغمبرى من وبرپا شدن قيامت مثل (فرق درازى) اين دو انگشت مى باشد. اين را گفت ودو انگشت خود يعنى سبابه وانگشت در مابين بوده را با هم جمع كرد. درحديث ديگر چنين آمده است: قال عون بن مالك أتيت النبي (ص) في غزوة تبوك وهو في قبة من أدم فقال: [إعدد ستا بين يدي الساعة: موتي ثم فتح بيت المقدس ثم موتان يأخذفيكم كعقاص الغنم ثم استفاضة المال حتى يعطى الرجل مائة دينار فيظل ساخطا ثم فتنة لا يبقى بيت من العرب إلا دخلته ثم هدنة تكون بينكم وبين بني الأسفر فيغدرون فيأتونكم من ثمانين غاية تحت كل غاية اثنا عشر ألفا] ( رواه البخاري) ترجمه: عون بن مالك مى گويد: در چنگ "تبوك" نزد رسول الله (ص) آمدم كه او در بناى به شكل گنبد ساخته شده بوده گفت: شش واقعه اى را, كه عن قريب قيامت واقع گردند بشمار: 1- وفات من. 2- بعد آن فتح بيت "المقدس". 3- موتان يعنى مرگى اشخاص بسيار مثل بيمارى عقاص گسفندان, كه مثل وبا بوده عدد بسيار انسانها در آن هلاك گردند. 4- بعد اين پول ومال آن چنان بسيار گردد, كه به كسى صد دينار داده شود بازهم ( آن را ناچيز دانسته) ناراض بماند. 5- بعد آن فتنة به پا خيزد, كه هيچ خانة عربى از آن آرام نماند. 6- بعد اين بين شما وبين بنى اسفر يعنى روميها صلح مى شود, كه آنان غدر كرده پيمان را مى شكنند وزير هشتاد پرچم يعنى لشكر هشتاد دولت بالاى شما ناگهان حمله مى كنند. در زير پرچم هر دولتى دوازده هزار عسكر مى باشد.

س: ازاين بحث چه خلاصه براورده مى شود؟ ج: اولين علامت نزديك شدن قيامت آشكار شدن پيغمبرى محمد (ص)بوده ووفات رسول الله (ص) نيزازاين علامتها دانسته مى شود.

 

برای خواندن بقیه به ادامه مطلب کلیک کنید.



ادامه مطلب ...


دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, :: 12:6 ::  نويسنده : کامران

 

 واژه نامه اصطلاحاتاقتصادی


اقتصاد آزاد:(Laissez - Faire ): واژه فرانسوي به معناي "به حالخود گذاشتن". در سياست و اقتصاد ، به نظریه ای اطلاق می شود که بر اساس آن نظاماقتصادی هنگامی که هيچ دخالتي از سوي دولت اعمال نشود، به بهترين وجه عملميکند.

اقتصاد آميخته: نظام اقتصادي که در آن دولت و بخش خصوصي نقش هاي مهميدر رابطه با توليد، مصرف، سرمايه گذاري و پس انداز ایفا می کنند.

اقتصادبازار آزاد: اقتصاد ملي يک کشور که در تعيين سطوح توليد ،مصرف ، سرمايه گذاري پسانداز بدون دخالت دولت، برنيروهاي بازار تکيه دارد.

انجمن ملي معاملهکنندگان اوراق بهاداربرمبنای نظام خودکار در ارائه مظنه سهام:
(Nasdaq):
شبکهاطلاعاتي خودکاري که فهرست قيمت ها و سهام گوناگون را در قريب به 5000 فقره ازفعالترين اوراق بهادار در اختيار دلالان و معامله گران مي گذارد.

انحصاردار: فروشنده منحصر به فرد کالا و خدمات در يک بازار .

انقلاب صنعتي: ظهورنظام توليد کارخانه ای که در آن کارگران را در يک کارخانه گرد می آوردند و آنها باابزار و ماشين آلاتی که در اختيارشان گذاشته مي شد، دربرابر دستمزد کار مي کردند. انقلاب صنعتي با تغييرات چشمگير در صنعت منسوجات، بويژه در انگلستان و در حدودسالهاي 1770 و 1830 آغاز شد. اين واژه بطور گسترده تر در رابطه با تغيير پيوستۀساختار اقتصادي در اقتصاد جهان بکار مي رود.

اوراق بهادار: برگه هاي تاييدکننده ( اوراق بهادار معين) ويا ثبت الکترونيکي ( اواراق بهادار) که گواه بر مالکيتبر دارايي( سهام) يا تعهد وام ( اوراق قرضه) است.

بازار: صحنه اي که در آنخريداران و فروشندگان قيمتهایی را براي محصولات مشابه و يا با شباهت زياد به یکدیگرتعیین مي کنند و به مبادله کالاها و خدمات مي پردازند.

بازار رو به ترقی: بازاري که در آن افزايش متمادي در قيمت سهام مشاهده شود.

بازار رو به تنزل: بازاري که در آن، در زمان کاهش قيمت ها، سهامداران برای فروش سهام هجوم می برند وبهحرکت نزولی مي افزایند..

بازار سرمايه : بازاري که در آن اوراق داراییشرکتها و اوراق قرضه دراز مدت ( اوراقي که مدت سررسیدشان بیش از يک سال است) توزيعومعامله مي شود.

بازار مشترک: گروهي از کشورهاکه تعرفه ها و برخي اوقاتموانع ديگر را که مخل بازرگاني آنها با يکديگر است ازمیان بر می دارند در حاليکهتعرفه های خارجي معمول را برکالاهاي وارداتي ا زخارج اتحاديه پا برجا نگه ميدارند.

بازرگاني ا لکترونيکي: داد وستد انجام شده از طريقه شبکه جهانياينترنت.

بانک ذخیرۀ فدرال: يکي از 12 بازوي عملياتي نظام اندوخته فدرا ل کهشعب 25 گانه آن در سراسر آمريکا پراکنده اند و مجموعا با هم قوانين گوناگون نظامبانک مرکزي آمريکا را به مورد اجرا مي گذارند.

بانک بازرگاني: بانکي کهانواع و اقسام حساب ها، از جمله حساب جاري، پس انداز و سپرده زمان دار را در اختیارمشتری می گذارد و به افراد و شرکتها وام مي دهد. بر خلاف شرکت هاي بانکی سرمايهگذاري مانند بنگاه های هاي دلالي که معمولأ با فروش اوراق بهادار شرکت ها یاشهرداری ها سروکار دارند.

بانک مرکزي: مرجع پولي کل در يک کشور که مسئولیتکارهاي اساسي چون صدور پول رايج و نظارت بر تنظیم عرضه اعتبار در اقتصاد را به عهدهدارد.

بر روی پيش خوان: واژه مجازي از براي تجارت و معامله اوراق بهاداري کهدر يک بورس سازمان یافته مانند بورس اوراق بهادار نيويورک ثبت نشده است. معامله برروی پيش خوان توسط معامله گران و کارگزاراني که از طريق تلقن و يا شبکه هايکامپيوتري با يکديگر تماس بر قرار مي کنند انجام مي گيرد.

برگ قرضه: گواهینامه ای که نشان دهنده تعهد يک شرکت در قبال دارنده آن دایر بر پرداخت مبلغ ثابتیپول در یک سر رسيد مشخص است.

بورس: بازاري منظم برای خريد و فروش سهام واوراق قرضه .

بورس اوراق بهادار نيويورک: بزرگترين بورس معاملات سهام واوراق قرضه در جهان .

بورس اوراق بها دار آمریکا : يکي از بورس ها ي مبادلاتسهام در ايالات متحده که شامل سهام و اوراق بهادار شرکت های هاي کوچک تا متوسط درمقايسه با سهام شرکت هاي عظيم است که در بورس سهام نيويورک مبادله ميشود،.

بهره وري ( ميزان توليد): نسبت بازده( کالاها و خدمات) توليد بر واحدورودي ( منابع بارور) در طي زماني معين .

بيمه سپرده های بانکی: ضمانت دولتآمريکا از سپرده هاي بانکی تا مبلغي معين - - فعلأ صد هزار دلار.

پرداختجبرانی: وجه پرداختی از سوی دولت به عنوان جبران خسارت به زارعين از بابت تمام ويابخشي از اختلا ف بين قيمت هایي که در عمل براي يک کالاي مشخص به توليد کننده پرداختشده و قيمت هاي تضمين شدۀ بالاتر.

تامين اجتماعي: برنامه بازنشستگي دولتايالات متحده که بسته به سهميه اي که افراد و کارفرمايان آنها در حين شاغل بودن دراين حساب پس انداز مي کنند، منافعي را پس از بازنشستگي به آنها اعطا ميکند.

تباني در قيمت گذاري: اقداماتی که معمولأ توسط تعدادي از شرکت هاي بزرگکه بر يک بازار تسلط دارند، با تثبيت قيمت کالاها ويا خدمات در يک سطح از پيش توافقشده برای فرار از قوانين بازار به اجرا گذاشته مي شود.

تبعيض گذاری در قيمت: عمل کردهايي که به برخي از خريداران در مقایسه متیازات بیشتری مي دهد .

تجارت آزاد: فقدان تعرفه ها و مقراتی که در جهت کوتاه ساختن داد وستد وجلو گيري از تجارت در ميان ملل وضع شده است.

تراز پرداخت ها : صورت حسابی ازارزش پولی معاملات بين المللي بين يک کشور و بقيه کشورها طی يک مدت معين. اين صورتحساب نشان دهنده مجموع معاملات افراد، شرکت ها و سازمان هاي دولتي يک کشور با بقيهکشورها است.

تعرفه: ماليات بسته شده بر کالاهاي منتقل شده از يک منطقه گمرکیبه منطقه ديگر چه برای اهداف حماتي و چه برای کسب درآمد.

تقاضا: مجموعکالاها و خدماتي که مصرف کنندگان طي یک دوره مشخص مايل و قادر به خريد آنها به هرقيمتي هستند.

تورم: ميزان افزايش در سطح کلی قيمت تمامي کالاها و خدمات. ( اين موضوع نباید با افزايش قيمت کالاهاي ويژه نسبت به قیمت کالاهاي ديگر اشتباهشود

تورم رکودي: وضعيت اقتصادي مرکب از تورم پيوسته ورکود داد وستداقتصادی.


خدمات: فعاليت هاي اقتصادي-- -- مانند حمل و نقل، بانکداري ،بيمه، جهانگردی، ارتباطات، بازاريابي، پذیرایی، داده پردازي ومشاوره - - که در حينتوليد، مصرف مي شوند در مقايسه با کالاهاي اقتصادي که ملموس تر هستند.

خصوصيسازی: عمل واگذاری خدماتي که قبلأ توسط دولت تامين مي شد ند به شرکتهای بخش خصوصي .

دارايي: مالکيت چيزي ارزشمند که معمولأ برمعیار پول سنجيده ميشود.

درآمد: دريافت حاصل شده زفروش کالاها و خدمات يک دادوستد

در آمدناخالص داخلي: ارزش کل بازده یک کشور، در آمد يا هزينه هايی که در محدوده مرزهای آنکشور به بار می آید.

رشد اقتصادي: افزایش ظرفيت يک کشور در توليد کالاها وخدمات.

رفع نظارت: برداشتن کنترل دولت از روی يک صنعت.

رکود اقتصادی: کاهش شدید در فعاليت اقتصادي چه از لحاظ وسعت و دامنه و چه از نظرمدت زمان .

روال سريع: روشهاي تصويب شده توسط کنگره آمريکا که برطبق آن کنگره بهلوایحی که به وسیله رئیس جمهوری در جهت تاييد و اجراي موافقت نامه های بازرگاني بينالمللي آمريکا ارائه می شود طی مدت معيني رای مي دهد.

سرمايه: تجهيزاتفيزيکي ( ساختمان ها، ابزار و آلات، مهارت هاي انساني) بکار رفته در توليد کالاها وخدمات. این اصطلاح همچنين به دارایی شرکتها، اوراق قرضه، اوراق بهادار و پول نقدنيز اطلاق مي شود.

سرمايه انساني: تندرستي، نيرو، آموزش ، کارورزي و مهارتهايي که افراد به شغل هايشان عرضه مي کنند.

سرمايه گذاري: خريد اوراقبهادار مانند سها م يا اوراق قرضه.

سرمايه گذاري پرمخاطره(فماري):سرمايهگذاري در يک دادو ستد تازه و احتمالأ پر مخاطره.

سطح زندگي: حداقل احتياجاتاوليه، رفاهيات و يا تجملاتي که جهت قرار دادن شخص و يا گروهي در وضعيت و يا شرايطمرسوم يا صحيح، اساسي محسوب مي شود.

سوبسيد ( يارانه): امتیاز اقتصادي،مستقيم يا غير مستقيم، که توسط دولت به توليد کنندگان کالاها وخدمات داخلي، غالبادرجهت تقويت موقعيت رقابتي آنها در برابر کمپاني هاي خارجي اعطا ميشود.

سوبسيد (یارانه) صادرات: مبلغ یک کاسه ای که توسط دولت به دستگاه یاشرکتی که کار آن برای رفاه عمومی مفید تشخیص داده می شود اعطا می گردد.

سودسهام: در آمد به دست آمده از نگهداري سهام. این در آمد معمولأ نمايانگر سهمی از سودحاصله است که به نسبت میزان سهم در مالکیت پرداحت می شود.

سوسياليسم: نظاماقتصادي که در آن ابزار اصلي توليد به طور عمده طبق نوعي سيستم برنامه ريزي مرکزيتحت مالکيت و کنترل جمعي دولت قرار دارد.

سهم عادي: سهميه درمالکيت يک شرکت.

سهام: مالکیت در دارایی يک شرکت .

سياست پولي: اقدامات نظام ذخیرۀفدرال برای مهار کردن میزان نقدینگی و هزینه پول و اعتبار بعنوان ابزاري برای کمکبه ایجاد اشتغال درسطح وسیع،ارتقاء رشد اقتصادي ،تثبيت قيمتها و ایجاد الگوهای قابلدوام در معاملات بين المللي.

سیاست حمایت از محصولات داخلی: استفاده ازمحدوديت بر واردات يا تشويق آگاهانه و عمدي این گونهمحدودیتها به منظور توانمندکردن توليد کنندگان ناکار آمد داخلي برای رقابت موفقيت آميز با توليد کنندگانخارجي..

سياست مالي: تصميمات دولت فدرال در بارۀ مبلغ پولي که مصرف و یابصورت ماليات وصول می کند در جهت تأمین اشتغال کامل و اقتصاد غير تورمي.

طرحنو (New Deal) : برنامه هاي اصلاحات اقتصادي دهه 1930 در آمريکا که برای کمک بهخارج شدن آمريکا از دوران کسادی عظيم تدوین شده بود.

نظام بازرگانی آزاد: سيستم تجاری که در آن کشورها اجازه دسترسي آزاد و بدون تبعيض را به بازارهاي يکديگرمي دهند.

نظام نرخ برابري ثابت ارز: نظامي که در آن نرخ هاي تسعیر بین ارزهاي رايج د رسطحی از پيش تعيين شده برقرار مي شود و درپاسخ به تغيير عرضه و تقاضاتغيير نمي يابد.

نظام نرخ شناور برابری ارز: نظامي انعطاف پذير که در آننرخ ارز توسط نيروهاي عرضه و تقاضاي بازار و بدون مداخله تعیین ميگردد.

شاخص صنعتي داوجونز (Dow Jones ) : شاخص بهاي سهام، بر اساس 30 نوع ازسهام عمده، که بعنوان معیاری برای روند عمومي در قيمت هاي سهام و اوراق قرضه درايالات متحده بکار مي رود.

شاخص قیمت مصرف کننده: نموداری از هزينه زندگيکه به وسیله اداره آمار کار آمريکا برمبنای قيمتهای واقعي خرده فروشي انواع کالاهاو خدمات دریک دوره معين فراهم و جدول بندی می شود و با ارقام یک دوره پايه که هر ازچندگاه تغيير مي يابد مقايسه مي گردد.

شرکت سرمايه گذاري: شرکتی س که بهطور منظم سهام تازه صادر وسهام موجود را هنگام درخواست خريداری می کند. این شرکتسرمايه خود را برای سرمايه گذاري در اوراق بهادار گوناگون در ديگر کمپاني ها به کارمی اندازد وجوهی را که از افراد جمع آوري کرده از جانب آنها در موجودي اوراق بهادارسهام گوناگون سرمايه گذاري مي کند.

صادرات: کالاها وخدماتي که در داخل توليدو به خريداران کشور ديگر فروخته مي شود.

عرضه: جدولی از آنچه که توليدکنندگان مايل و قادر به فروش آنها به هر قيمت ممکن طي مدت معينی هستند.

عرضهپول: مقدار پولي ( سکه، اسکناس و حساب هاي جاري) که دراقتصاد يک کشور درجريان است.

غذا برای صلح: برنامه اي که ترتيب ارائه محصولات کشاورزي آمريکا را به خارجفراهم مي سازد.

فروش زير قيمت تمام شده ( قیمت شکنی): به موجب قوانينآمريکا، فروش يا صادرات کالا به ايالات متحده به قیمتی " کمتر از ارزش منصفانهبازار " ، وقتي که چنين فروش هايي عملا صدمه به توليد کنندگان محصولات مشابه درآمريکا وارد کند یا آنها را در معرض چنین تهدیدی قرار دهد.

قانون ضد تراست: خط مشي و يا عملي که هدف آن کوتاه کردن دست قدرت هاي انحصار طلب در يک بازاراست.

کساد: کاهش شديد در فعاليت هاي کلي اقتصادي در برحسب مقدار و / يا طولمدت.

کسري بودجه: مبلغی که دولت ساليانه بيش از درآمد خود هزینه ميکند.

کسري موازنه بازرگانی: مقداري که واردات يک کشور بر صادرات آن پيشيگيرد.

کشت و صنعت: واژه اي که نمایانگر ماهيت عظيم و شرکت گونه و برخي ازمؤسسات کشاورزی در اقتصاد امروزی آمریکا است.

کمک به قيمت های کشاورزی : کمک دولت فدرال به کشاورزان برای حمايت از آنها در مقابله با عوامل نامساعدي چون آبوهواي بد يا مازاد توليد.

کميسيون اوراق بهادار و مبادلات ارزی (SEC ): یکدستگاه نظارت کننده مستقل ، غير حزبی و نيمه قضايي که مسئول اجرای قوانين فدرا لاوراق بهادار است. هدف از وضع اين قوانين حمایت از سرمايه گذاران وحصول اطمينان ازدسترسي آنان به تمامي اطلاعات مربوط به اوراق بهادار عمومي است. کميسيون همچنين برکار شرکت هايي که در خريد يا فروش اوراق بهادار دست دارند، کسانی که در زمینهسرمايه گذاری نظر مشورتی در اختیار افراد می گذارند و نيز بر کار شرکت هاي سرمايهگذاری نظارت دارد.


مازاد بودجه: مبلغ ساليانه اي که دولت بيش از مصرفخود در مي آورد.

مازاد تجارت: مقداري که واردات يک کشور از صادرات آن کشورپيشي گيرد.

مالکيت معنوي: مالکيتی که گواه آن ثبت اختراع، ثبت علائم تجاری وحق تألیف است. این مالکیت حق تصرف، استفاده و یا در اختیار گرفتن محصول ابتکارانسانی را به [صاحبان آن] اعطا مي کند.

مزايای اضافی: امتیازات غير مستقيمو غير نقدي مانند بيمه بهداشت، بيمه عمر ، سود سهام و جز آن که علاوه بر دستمزد ومزاياي حقوقي توسط کارفرمایان به کارمندان داده مي شود.

معاملات سلف خری: قراردادهایی که مستلزم تحويل کالايي با کيفيت و کمیت معين و قيمت مشخص در يک موعدمقرر در آينده است.

مانع غير تعرفه اي: اقدامات دولتی نظیر سيستم هاي نظارتیو وضع عوارض گوناگون ، علاوه بر تعرفه هايي که واردات را محدود می کند یا به صورتبالقوه توان محدود ساختن بازرگانی بين المللي را دارد.

معیار طلا: نظام پوليکه در آن ارزش پولهاي رايج برحسب وزن مشخص طلا تعيين ميشود.

نرخ تسعیر: نرخ، يا قيمتی، که بر اساس آن، پول رايج يک کشور با پول رايج کشور ديگري معاوضه ميشود.

نرخ تخفيفی: نرخ بهره ای که از طرف بانکهاي بازرگاني برای دريافت وامازبانکهای ذخیرۀ فدرا ل پرداخت می شود.

نظارت : تنظيم و انتشار ضوابط ومقررات ويژه از سوي سازمان های مجاز تحت نظارت قانوني، درجهت اداره وسازمان دهی یکفعاليت يا صنعت مشخص.

نظارت اجتماعي: محدوديت هايي که توسط دولت به منظورمنع و يا جلوگیری از اعما ل زيانبار شرکت ها ( چون آلودگي محيط و يا قرار دادنکارمندان در وضعيت هاي کاري خطرناک) و يا برای تشويق رفتارهای مطلوب اجتماعي اعمالميشود.

نظام ذخیرۀ فدرال: مرجع اصلي پولی ( بانک مرکزي) در ايالات متحده کهپول رايج را چاپ و بر عرضه اعتبار در اقتصاد نظارت مي کندو این دستگاه از یک هيئتمديره هفت نفري در واشنگتن دي سي ، 12 بانک ذخيره فدرال منطقه اي و شعبات 25 گانۀآنها تشکيل شده است.

نظام سرمايه داري ( کاپيتاليسم) : نظام اقتصادي که درآنابزار توليد در مالکيت و کنترل خصوصی است و مشخصه بارز آن رقابت ومنفعت جوییاست.

نظام کسب و فعالیت آزاد: نظام اقتصادي که مشخصۀ آن مالکيت بر دارایی هاو منابع تولیدی، انگیزۀ سود دربه خاطر توليد بيشتر، رقابت به خاطر تضمين کارآيي ودخالت نيروهاي عرضه و تقاضا که درجهت دادن به توليد و توزيع کالاها وخدماتاست.

نظام شناور تحت کنترل: نظام مبادله ارزی که در آن نرخ بيشتر پول هايرايج شناور و متغير است ولي بانک هاي مرکزي برای جلوگيري از تغييرات ناگهاني مداخلهمي کنند.

نيروي کار: در آمريکا، به تعداد کل افراد شاغل و يا درصد يافتن شغلاطلاق می شود.


واردات: کالاها و يا خدماتي که در کشوري ديگر توليد شدهود ر داخل یک کشور بفروش مي رسد.


هراس زدگی: برداشت هاي پي درپي و غيرمترقبه نقدي از بانک ها که به سبب کاهش ناگهاني در اعتماد دارندگان حساب و يا ترساز اينکه بانک توسط موسسه امتياز دهنده تعطيل شود، بوجود مي آيد. به عبارت دیگر،بسياري از دارندگان حساب به طورهمزمان پول نقد از بانک برداشت مي کنند. از آنجائيکه سپرده نقدي که يک بانک در اختیار دارد فقط بخش کوچکي از سپرده هاي آن بانکراتشکیل می دهد، تعداد زياد برداشت در يک مدت کوتاه موجودی نقدی را از میان می بردو بانک را مجبور به بستن درهای خود و یا احتمالا خارج شدن از کار ميکند.

اين واژه نامه بر مبنای واژه نامه هاي اينترنتی توسط بانک ذخیره فدرالسانفرانسيسکو (Federal Reserve Bank of San Francisco) ،بانک دخیره فدرالمينياپوليس (Federal Reserve Bank of Minneapolis )، هئيت تجارتيويرچوال
(Virtual Trade Mission)
و شوراي آموزش اقتصادي ويسکانسين

     
 
 
 
 


دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, :: 11:59 ::  نويسنده : کامران

پروگرام امساک :

سیاست اقتصاد ملی که قصداً سطح زندگی مردم را پائین می برد تابعضی هدف های مطلوب          وسیله براورده گردد این هدف ها ممکن است توازن بخشیدن بودجه ،افزودن اموال سرمایوی تادیه قروض خارجی ویامتوازن ساختن تادیات بین المللی کشورباشد .

پرنسیپ مکتب بانکداری :

پرنسیپی که در قرن 19 در انگاستان انکشاف کرد وطبق ان گویا در صورت وجود تنها یک پول رایج فلزی یک اکتساب طلا با از دست دادن طلا بخارج خود بخود منجربه افزایش یاکاهش پول رایج در دوران نشده وبدینوسیله سطح قیمت را زیرتاثیر قرارنمیدهد بلکه بجایآن مقداراندوخته

طلا را تغیرخواهد داد . مکتب بانکداری باین عقیده نیزبود که در یک سیستم مخلوط رایج طلا وپول های کاغذی مقدار پول کاغذی دردوران بر

طبق احتیاجات کسب وکاربوسیله عمل بانکداری رقابت آمیزتعدیل و اصلاح مییآید .

پرداخت پستی بانک

یک برات خارجی که به حواله پولی یا نقد از طرف بانک تادیه کننده تبدیل وسپس این حواله پولی یا نقد ذریعه پوسته به مودی الیه برستاده شده باشد .

پرداخت جنسی :

پرداخت دستمزد بصورت کالا وخدمات بجای پول این نوع پرداخت اساساً ریشه در مناسبات             گذشته دارد و امروزه نیز بقایای آن در برخی حوزه های زراعتی جوامع عقب مانده به چشم می خورد .

پرداخت های انتقالی :

پرداخت بیک فرد (معمولا توسط دولت ) بدون آنکه در ارتباط با جریان مبادله کالا وخدمات باشد . اعطای بورس تحصیلی وپرداخت های خدمات اجتماعی از این نوع پرداخت های است . پرداخت های انتقال را در حقیقت باید به مشابه بخش از افزایش توزیع مجدد در آمد اقتصاد بشمار آورد .

پرداخت های رفاهی دولت :

پرداخت های بلا عوض دولت به افرادیکه بدلایل مختلف سزاوار دریافت کمک اند . درکشور هایی که سطح تامین اجتماعی بالااست این نوع پرداخت ها معمولا تمام بیکاران ، منقاعدین ، بیوگان ، ویتیمان ، معلولین وغیره را در بر میگرد .

 

پرداخت های خارجی :

هرگونه پرداخت بیک کشور خارجی خواه در عوض کالاها و خدمات وخواه برای بازپرداخت قروض باشد این پرداخت ها معمولا باید بپول قوی انجام گیرند .

پرداختی عوامل :

پرداخت هایی که در برابر استفاده از عوامل تولید به آنها تعلق می گیرد. دستمزد ، بهره واجاره قسمت اعظم این پرداخت ها را تشکیل می دهند .

پرنسیپ مکتب پول رایج :

این اصل (پرنسیپ ) که در قرن نزده در برتانه انکشاف یافت وطبق آن گویا در حالیکه پول متداول یک پول فلزی باشد هر مقدار از دست داده شده طلا بدیگر کشورها یا اکتساب یک مقدار طلا از دیگر کشور خود بخود منتج به کاهش یا افزایش پول رایج در دوران گردید، وفوراً برسطح قیم تاثیر وارد میکند . در یک سیستم پولی که طلا وپول کاغذی در دوران باشد این حالت خود بخود بوجود نمیآید . بلکه توسط تنظیم مقدار پول کاغذی جهت انطباق دادن آن با مقدار طلا بوجود میاید .

پس انداز پیش بینی شده :

عبارت از پس اندازهای است که در یک مدت آینده مد نظر  گرفته شده  پس اندازپیش بینی شده ممکن است بیشتر یا کمتر از سرمایه گذاری پیش بینی شده باشد .

پس اندازواقعی :

پس اندازیکه در یک مدت واقعاً صورت گرفته است . در صورتیکه اندوخته ها ثابت قرض گردد . پس انداز واقعی مساوی است به سرمایه گذاری واقعی .

پس انداز های سیال :

پس اندازهای که نه سرمایه گذاری شده ونه صرفه گردیده .

 پس انداز زاید :

این اصطلاح را میتوان قرار ذیل توضیح نمود .

1ــ پس انداز بیشتر از آنچه که در سرمایه گذاری بکاری انداخته شده میتواند .

2ــ هر گاه سرمایه یکه سرمایه گذاری شده و از پس اندازها نمایندگی بکند واموال را بیشتر از مقداری که به نفع فروشنده بتوانند تولید کند این حالت را تیز پس انداز زاید گویند .

پس انداز تصدی :

آن بخش از در آمد خالص یک تصدی که برای پرداخت بهره سود سهام یا مالیات معرف نشده ، بلکه به عنوان انداخته استهلاک با برای سرمایه گذاری ذخیره شده باشد .

 

پلان تامین استقرار :

اصطلاحسیت که از طرف بعضی اقتصادیون استعمال میشود ومقصد آن پلانسیت که جهت چاره نمودن یا از بین بردن تاثیرات خطر صعود ونزول های بالای بعضی صنایع مخصوصاً صنایع مواد خام طرح تطبیق میگردد . بعضی صنایع بنابر خصوصات فنی خود ، مخصوصاً صنایعی که مصروف استخراج معدن میباشد . نمیتواند که دروقت رفتن قیم وکم شدن تقاضا          تولیدات خود بکاهد ، در صورتیکه خسارات وارده منجربه بسته شدن فابریکه گردد بازوقتیکه محصولات آن مورد تقاضای بیشتر قرار میگرد خیلی مشکل است که همان ظرفیت تولیدی از دست رفته را دوباره بدست آرد . این پلان پیش نهاد میکند که یک نماینده گی حکومتی یا نیمه حکومتی ( باداشتن بعضی تعمنات لازمه ) حاضر شود با بیک قیمت حداقل تمام تولیدات را که فابریکه برایش عرضه میکند خریده وبیک قیمت حد اعظمی بفروش برساند بدین ترتیب در اوقات رفاه قیمت از یک حد اعظمی معین بلند تررفته نمیتواند ودر هنگام فرود آمدن از حداقل آن پائنتر نزول نمیکند در نتیجه قیمت متاع موضوع بحث نیز استقرار یافته وکمتر از آن چه که در اثر صعود ونزول آن تغیر میخورد صعود ونزول میکند .

 

پلان گذاری اقتصادی :

اقدامی را گویند که از دور اندیشی در مورد یک عمل اقتصادی کار گرفته ، ساحه خصوصیت ونتایج چینین یک اقدام را پیش بینی کند .

اکنون این اصطلاح بیشتر به رهنمائی و پلانگذاری حکومت در ساحه اقتصاد نسبت داده میشود . همچنان اگریک مقام عالی حکومتی مقدار اجناس راکه باید در یک مدت تولید گردد تعین مینماید . اینگونه تعین نیز یکنوع پلانگذاری اقتصادی است . دریک نظام سرمایداری پیش بینی واقدام        بر آنرا که بمنظورجاره یا جبران نمودن یک فرودآمده گی وتباهی آور بعمل میآید . پلان گذاری اقتصادی گویند .

پلان وقفی بیمه زندگی :

پلانیکه طبق آن یک شرکت بیمه زندگی موافقه میکند تامبلغ        پس از مرگ شخص بیمه شده یا وقتیکه او بیک سن معین مثلا 65 یا 70 سالگی برسد به شخص مذکور تادیه کند . این کار را شرکت بیمه در بدل یک جایزه ثابت سالانه که در طرف  چند سال که حد اعظمی آن قبلا موافقه میشود و معمولا از 15 تا 30 سال میبا شد اجرا مینماید .

پلان تغیر پذیرکار :

در اصطلاح روابط صنعتی پلانی راگویند که در آن ساعات کارفی روز یا عده از روز های کار در هفته تغیر پذیرفته میتواند مشروط برانیکه این تغیرات از مدت حد اعظمی استخدام که قانوناَ تثبیت گردیده یا در اثر یک قرار کار برای یک فاصله معین وقت تعیین شده تجاوز نکند .

پلان :      Plan

باصطلاح موسسات صنعتی مقصد از این اصطلاح پلان یا سرمایه ایست که برای فعالیت های آینده طرح میشود . مثلا پلان مقادیر اجناس را که دریک مدت معین باید تولید گردد تعیین میکند .

پلان سالانه :

پلان اجرات  اهداف عمومی پلانها عمرانی ( معمولا پنجساله ) برای یک سال معین که باید حاوی عملیات اجرائیوی همه ادارات دولتی ونیز       مربوط باشد . پلان پنج ساله در سایر کشور های روبه انکشاف همراه با بودجه عموم کشور برای تعویب به مجلس عالی حکومت تقدیم میشود .

پلان احصائیوی :

شاخه از علم اقتصاد که مشخصاً مربوط به تنظیم پلانهای بنیادی اقتصادکلان میشود . کانتورو ویچ به عنوان یکی از پیشتاران این رشته توانست با یکار گرفتن روش های پیچیده ریاضی امکان بکار آمد

پلانگذاری مرکزی را بااستفاده از طریق قیمت های که قبلا تعیین شد . در پلان نشان میدهد .

پلان گذاری نیروی انسانی :

اموزش وسازماندهی نیروی انسانس ماهر ونیمه ماهر در چار چوب اهداف واولویت های پلانگذاری عمومی گنجانیده میشود که در پلانگذاری نیروی انسانی جنبه های بخصوص یعنی کمی وکیفی گرد ه های  مختلف نیروی انسانی ارزیابی ومشخص میشود . وبدین اساس سرمایه گذاری امورش لازم برآورد میگردد.  تااز این طریق ضمن بر طرف ساختن مشکلات موجود نیروی کارآمدتری در جهت افزایش بشر بکار گرفته شود . همچنان توزیع موزون نیروی انسانی بین مناطق جغرافیایی ونیز سکتور های مختلف اقتصادی از خود بطی است که این نوع پلانگذاری لزوما باید بدان توجه داشته باشد  .

پلانگذاری منطقوی :

پلانگذری برای توزیع فضایی فعالیت های اقتصادی و سطوح مختلف اجرای ان را در بر میداشته باشد که بطور معمول این شاخه از علم اقتصاد را نیز میتوان بدوبخش اقتصاد منطقوی کلان وخرد تقسیم کرد . که در تحلیل اقتصادمنطقوی کلان معمولا عملکرد اقتصادی مناطق مختلف در چار چوب اقتصاد ملی مقایسه میشود . موضوعات اصلی اقتصاد منطقوی کلان عبارتنداز: رشد اقتصادی تطبیق مناطق مختلف درچارچوب اقتصادی ملی ، گوناگون سطوح مختلف بیکاری بین مناطق وجابجا نمودن عوامل تولید در میان آنها وجود میداشته باشد . اقتصاد منطقوی خرد بیشتر به مکان یابی وروابط متقابل فعالیت های اقتصادی خاص بایکدیگر می پردازد . در این زمینه تاثیرات مستقیم محیط ومسافت بر فعالیت های اقتصادی مورد برسی قرار میگیرد . موضوعات اقتصاد  خرد منطقوی بطور عموم در نظریه مکان یابی مطالعه میشود . ودر صورتیکه مسایل مراکز شهری مدنظر باشد محبث اقتصادی شهری بمیان میآید .

پول جعلی :

پولیکه مشابه پول قانونی ساخته شده  وبه قصد فریب دادن طرف مقابل بنام پول استعمال میشود . این کار در هر جا جرم تلقی میگردد .

پول رایج :

به معنی محدود کلمه پول قانونی را گویند . ومعنی وسیع کلمه هرچیزیکه بحیث یک وسیله تبادله کار میدهد خواه قابلیت قبول آن عمومی باشد یا محدود از این رو پول رایج علاوه براینکه شامل پول نقد میباشد . وشامل چک های که بالای بانک صادر میشود نیز میباشد .

پول گران :

وقتیکه سطح عمومی قیمت پائین باشد گویند پول گران است و در چینین اوقات مقدار زیاد اجناس و خدمات به مقابل یک مبلغ نسبتاً کوچک پول مبادله میگردد . بنابر این پول گران است . یا به عباره یگر ارزش آن نسبت به ارزش اجناس وخدمات بلند تر میباشد .

پول ارتجاعی :

پولیکه مقدار آن نظربه ایجاب وضع عمومب اقتصادی کم یا زیاد شده میتواند .در ایالات متحده امریکا نوت ها ی" فدرال ریزرو " را میتوان پول ارتجاعی شناخت که نشر این نوت ها مربوط به حجم تنزیل مجدد است . وقتیکه بانک ناشر این گونه نوت را بیکی از نمایندگی های " فدرال ریزرو " امانت بگذارد نوت ها گویا از دوران باز میماند و نوت هایکه باین ترتیب به امانت گذاشته شده ودوباره صادر شده نمیتواند مگر در صورتیکه شرایط اولی وصدور آن فراهم گردد .

پول حکمی :

پول کاغذی است که از طرف حکومت نشر شده وپشتیبانه پول مسکوک ندارد . حکومتی که چینین پول رانشر میکند وبه ان حیثیت کامل پول قانونی رامیدهد . پول حکمی گفته میشود .

پول اعتباری یا کریدیتی  :

پولیکه بطورمکمل پشتیوانه طلا یا نقره ندارد . این اصطلاح بعضی اوقات به معنی وسیع تری استعمال میگردد وبدین معنی تمام پول های را که پشتیوانه طلا مکمل ندارد پول اعتباری گویند . روی این تعریف تمام پول هایکه امروز در اکثر ممالک در جریان است پول اعتباری گفته شده میتواند . این نوع پول را بعضی اوقات بنام پول کریدیتی

( Credit money )  نیز یاد میکند .

پول قوی :

پول قوی را میتوان قرار ذیل توضیح نمود که :

1ــ در حال مقایسه پول فلزی با پول کاغذی اول الذکر را پول قوی می نامیم .

2ــ از نگاه ارزش پول ملی ای را گویند که درداخل مملکت ویا در ساحه تبادلات بین المللی ارزش نسبتاً مستقرداشته باشد .

 

پول فرستند :

پولیکه از طرف مهاجرین به مملکت اصلی شان برای خویشاوندان                              

               شان میفرستند . اینگونه پول رسانی یک قلم نامرئی تجارت بوده وهمان تاثیری راکه اموال وارده از مملکت مبدا به مملکت دوم ( که مهاجرین در آنجا آمده آند ) بر بیلانس تادیات مملکت دوم دارد دارا میباشد .

پول قانونی :

پولیکه بر حسب قانون برای تادیات هر گونه ذین که به حساب پول افاده میشود باید پذیرفته گردد . ولی بخاطرباید داشت که یک فروشنده اگر نخواسته باشد که متاع خود را بمقابل پول بفروشد به پذیرفتن پول قانونی مجبور نیست .

پول اشغالی :

پولیکه از طرف قوای نظامی در ساحات اشغال شده دشمن استعمال میگردد . در اکثر موارد چینین پول مطابق واحد پولی مملکت اشغال شده نشر میشود ویک پول حکمی محض میباشد . از این گونه پول برای تادیات محلی در خریداری ها وپرداخت مزد کارگران استفاده میشود . انرا ( Spear head money )  نیز گویند . مثلا در 1942 هنگامیکه افریقا شمالی اشغال شد امریکائی ها یکنوع دالر را بنام

( Yellow seal dollar ) یا ( Spear head money )  را در چلند انداخت و برتانوی ها بنام ( MILI TAYY POUND )  یک پول را مورد استفاده قرار دادند .

پول کاغذی :

اسنادیکه از طرف حکومت یا مقامات صالحه حکومتی بحیث پول نشر شده ومورد استعمال قرار گیرد . پول کاغذی ممکن است محض در اثر حکیم حکومت وبدون پشتبانه بدوران بیفته یا اینکه به اعتبارسکه های فلزی یا شمشی که به اندازه مبلغ وجه این پول ها در کدام خزانه نگهداشته شده باشد  به چلند بین این دو انجام  پول کاغذی بدرجات وطرق مختلف امکان دارد تضمین گردیده باشد .                 

 پول ضعیف :

1ــ پول را گویند که بمقایسه پول فلزی ضعیف باشد .

2ــ هر پول ملی که ارزش آن به صعود و نزول های غیرعادی چه در داخل وچه در تبادلات بین المللی معروض میباشد .

 

پول فلزی :

سکه ، معمولا سکه های طلا ونقره را گویند .

پول ثابت :

پولیکه ارزش ثابتی به حساب امتعه وخدماتیکه خریده میتواند دارا باشد .

پول معیاری :

پولیکه متشکل از یک متاعی باشد که وزن وعیار مشخص داشته وارزش آن بحیث یک متاع مساوی باشد به ارزش ان بحیث پول ، پول معیاری حسب این تعریف بنام ( primary money )  نیز یاد میشود .

 

پول فرعی :

سکه یکه قیمت وجهی آن کمتراز قیمت فلز آن باشد . این اصطلاح بعضی اوقات  ( Minor Coin )  وگاهی پول  فرعی 

( Subsidiay Coins ) را نیز در بر میگیرد .

پول سیاه :

اصطلاحی برای مشخص کردن مسکوکات مسی یافلزاتی بجز طلا ونقره. در تداول عامه گویای بی ارزش بودن شی است .

پول بین المللی :

پولیکه در پرداخت های تجارت بین المللی بکارمیرود . در روابط دهه 1980 بر آورد میشد که حدود %55 تجارتی جهانی به دالر امریکا%14 ب مارک المان 7.5 به پوند انگلیس و 6% به فرانک فرانسه باشد .

پول راکه :

پولیکه از جریان خارج وبصورت ثروت اندوخته شود .

پول کالایی :

شی یکه به عنوان پول مورد استفاده قرار میگردد ودر عین جال بخودی خود یک کالای قابل فروش نیز بشمارمیرود طلا نمونه برجسته چینین اشیایی است . تفاوت این پول با پول بی پیشتوانه در آن است که نوع اخیر بخودی از هیچ گونه ارزش برخوردار نیست .

پیش فروش :

در اصطلاح بورس کسیکه پیش بینی میکند که قیمت سهام تنزل کردنی است بامید اینکه بعد تر آنرا از را                                به پیش فروشی ان اقدام می ورزد . این اصطلاح به مقابل Bull استعمال میشود.

پیام بودجه :

پیامی است که هنگام تقدیم بودجه سال آتی از طرف قوه اجرائیه به قوه مقننه تسلیم میشود وطضمن آن سیاست و نظریات اساسی دولت تشریح وبورجه بطور مجموعی توجیه میگردد .

پیش فروش :  Bear

این اصطلاح بیشتر در معاملات بورس مستعمل است . فروش اسنادی را گویند که مال فروشنده نبوده بلکه ممکن است . بقصد تحویل دهی موقتاً استقراض شده باشد . پیش فروشی براساس این توقع که قیمت ها در بازار تنزل خواهد کرد صورت میگرد . اگر در قیم بازار نزولی رخ

دهد تاجر میتواند اسناد را به قیمتی پایانتر از قیمت فروش خود بخرد در نتیجه قیمت تمام شد استقراض اسناد را تادیه کرده و نفعی بدست میآرد . ولی اگر قیم بازار بلند برود تاجر مجبور خواهد شد که اسناد را به قیمت بلند تر از قیمت فروش خود خریداری کند در نتیجه قیمت تمام شد استقراض اسناد را نیز مجبوراً پرداخته ومتحمل خساره میشود پیش فروشی بقرض جلوگیری از خسارات بزرگ نیز صورت میگیرد مخصوصا وقتیکه بدلال بورس هدایت توقف زیان

( STOP LOSS ORDER )  داده شده باشد .

پیش گام کار :

در اصطلاح روابط صنعتی کارگری را گویند که از طرف کارگران در داخل ی موسسه بحیث نماینده برای مذاکره با کارفرما انتخاب میشود .

پیشنهاد مناقشه :

پیشنهاد از طرف یک موسسه راجع به خریداری بعضی اشیا مبنی بر اینکه فروشندگان در تخفیف قیمت داواطلبی کنند . اعلان اینگونه پیشنهاد را آگهی مناقصه دادن ( Call for Tender )   گویند .

 



شنبه 10 دی 1390برچسب:, :: 13:36 ::  نويسنده : کامران

آزادی اقتصادی :    Economic independence  

این اصطلاح اصلا یک فقره فرانسوی بوده که معنی آن " بگذار عمل بکند و بگذار بگذرد " است یعنی حکومت باید امور اقتصادی جامعه را آزاد گذاشته و در آن مداخله ای نکند ویا قیودی را برای آن وضع ننماید . این اصطلاح در نیمه اول قرن 18 در فرانسه مخصوصا توسط افرادیکه مخالف مکتب مرکانتلزم بودند بوجود آمد .

آزادی قرار داد :  Freedom of contract             

حقی که براساسی آن یک فرد میتواند هرگونه قرار دادی را که نفع شخص او اقتضا کند عقد بنماید مشروط برانیکه مخالف مقرارت قانون   جامعه نباشد .

آخرین استعداد تولید : Marginal productivity  

قدرتیکه افزایش اضافی یک عامل متغیر تولید را برای افزودن حاصل مجموعی دارد. و باید گفت که  این اصطلاح معمولا همرای نام یکی از عوامل تولید استعمال میگردد. مثلا قدرت تولید نهائی کار، قدرت تولید نهائی سرمایه ، و  زمینکه باعث افزایش  بیشترعوامل تولید  و افزودن محصولات مجموعی تولید  میگردد.

آشتی دادن یا استمالت :  Conciliation

در اصطلاح روابط امور  کاراست که  در صورت بروز اختلاف بین کارگر وکارفرما عبارت از استخدام شخصی سومی به منظور حل وفصل منازعه که بوسیله نشان دادن را های مختلفی که  اختلافات رابتواند حل فصل نماید اما طرف سومی صلاحیت تحمیل نمودن فصیله را ندارد .

آشفتگی بانکی :

نارامی های بانکی باعث سلب اعتماد مردم از یک یا چند بانک گردیده که این حالت ایجاد شده زمینه را برای تقاضای امانات مردم را از بانک ها فراهم میسازد . و همچنان در زمانهای قبل انتشار پول های رایج خصوصی که وجود داشت . معمولا در میان مردم بصورت تقاضا برای تبدیل یکنوع پول به نوع دیگر تجلی مییافت که بعضی اوقات باعث نارامی های بانکی میگردید و چینین نارامی ها میتواند موجب شکستگی بانک های معتبر دنیا گردد .

آمار :

این اصطلاح از علم جمع آوری ودسته بندی وقایع جامعه بوده  که برای تغیررات  اطلاعات کمی میتواند سهولت را ایجاد نماید .ومطابق این روش میتواند از مجموعی افراد و نهاد های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ونظامی مشاهدات و نمونه گیری های مورد ضرورت را جمع آوری  ومطابق مهم ترین روش های آماری در زمینه های اقتصادی و تجارت در مراحل مختلف زمانی استفاده بعمل آورد .

آمیزش اقتصادی :  Combination ( Consolidation )

 آمیزش اقتصادی زمانی صورت گرفته میتواند که دویا بشترشرکت های سهامی محدود موجوده یکی شده ویک شرکت واحد اقتصادی راتشکیل دهند .

Adapted marketing mix

آمیزه سازگار بازاریابی –آمیزه انعطاب پذیربازاریابی :

یک استراتژی بازاریابی جهانی برای سازگار نمودن هریک از ارکان آمیزه بازاریابی با بازار مورد هدف در سطح جهانی ، که شرکت باید در این زمینه هزینه های بیشتری را تحمیل نماید ، ولی بدان امید که به سهم بیشتری از بازار و بازده دست یابد .

آنکتاد :

اندیشه تاسیس یک ارگان دائمی برای تجارت وتوسعه در اوایل دهه 1960 باتوجه به علاقمندی  کشورهای در حال توسعه مطرح شد ودهه 1960 ــ 1970رابه  دهه توسعه نام گذاری گردید . بعد از اینکه شواری اقتصادی واجتماعی سازمان ملل متحده در سال 1962 لزوم طرح میایل تجارت بین المللی را دریک کنفرانس خاص تاکید کرد . اولین کنفرانس تجارت وتوسعه ازماه مارچ تاجون 1964 در ژنوتشکیل شد که بنام        ( آنکستاد اول ) مسمی شد . ومجموعی عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ 30 دسامبر 1964 نیز تصمیم گرفت که آنکستاد بصورت ارگانی وابسته به شواری اقتصادی واجتماعی سازمان ملل متحده ، فعالیت داشته باشد .عالی ترین ارگان آنکستاد کنفرانس نمایندگان ( 160) کشور عضوسازمان ملل میباشد . که در فواصل سه یا چهارسال یکدیگر را ملاقات میکنند . اعضا آنکستاد را میتوان ( مثل اعضای سازمان ملل متحده ) به چهار گروه تقسیم کرد . گروه اول : متشکل از ( 19) کشور آسیایی وآفریقایی ) میباشد . گروه دوم متشکل از ( 30 ) کشور صنعتی غرب) میباشد . گروه سوم : متشکل از

( 27 ) کشور امریکایی لاتین وکشورهای در حال توسعه دریای کار اشیای میباشد . گروه چهارم : ( 10) کشور باسیتم های اقتصادی هدایت شده ) میباشد .

 

آویز:  Advice 

این صطلاح معمولا در  معاملات تجارتی وتحویلی بانکی راجع به فرستادن اموال یا کدام مطلب  دیگر مربوط معاملات تجارتی بطریق مقابل ارایه میگردد . اما استعمال کلمه ( اطلاعیه ) صیح تر است .

ابزارهای سیاست گذاری:

ابزار های اقتصادی و اجتماعی که به منظور تاثیر بر ابزار سیاست گذاری از سوی دولت مورد استفاده قرار میگرند . این ابزار ها را بطور عموم به چهار گروه تقسیم بندی میکنند . سیاست مالی ، سیاست پولی ، سیاست اسعاری و جدید تر از همه سیاست در آمدی میباشد .

اتوماسیون :

این اصطلاح به معنی عام کلمه عبارت از جانیشنی کار انسان با وسایل خود کار بوده که افزایش بازدهی کار با افزایش تولید همراه میباشد وسهم شان موجب رشد اقتصادی جامعه میشود . بناً بیکاری روابط مستقیم با تکنولوژی یک ندارد . زیرا افزایش اتوماتیک درنظام های مختلف جوامع بشری وجود داشته که از آغاز تحویل مواد خام به ماشین خود کار الی کار تمام ضرورت بدخالت کار انسان ندارد . همچنان در شرایط معاصر رشد سریع محصولات صنعتی دنیا ایجاب سیتم کمپوتری را مینماید که تاثیرات چشمگیری از خود بجا نهاده است .

اتحاد :

متحد شدن موسسات تجارتی وتصدی های تولیدی از لحاظ تشکیلاتی بطور دایمی و موقتی را گویند که چینین اتحادیه ها روی ملل مختلف ایجاد شده و علل مهم آن عبارت از کاستن رقابت و مصارف تمام شد از اثر تولیدات کتلوی و تمرکز بخشیدن سرمایه و اداره سالم میباشد .

اتحادیه افقی : Craft union  

اتحادیه اختصاصی مولدین بوده که اعضای آن منشکل از یک ویا بیشتر حرفه های اختصاصی متحد و پیوسته باشند بنام اتحادیه افقی مولدین مسمی میباشند .

اتحادیه پرداخت های اروپا :

این اتحادیه در 1950 توسط ( 17 ) کشور عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا بنیان نهاده شد در حقیقت جایگزین موافقت نامه پرداخت های درون اروپایی که طبق برنامه بازسازی اروپا تشکیل شده بود بشمار میرفت . همچنان مساوی کردن قروض و مطالبات بین المللی چند جانبه برای کشورهای عضو در نظر بود . علاوه براین اتحادیه مکانیزم داشت برای اعطای کریدت به هر عضویکه در برابر اعضای دیگر دچار کسر پرداخت بیلانس ها میشدن . و در 1958 هنگام که کشور های اروپا غربی ارزش پذیری پول های خود را بار دیگر بر قرار ساخت . موافقت نامه پول اروپا جانشین اتحادیه پرداخت های اروپا گردید . اتحادیه مذکور نقش مهمی دروحدت اروپا  ونیز جلوگیری از تجارت معمولی دوجانبه را درنظر دارد .

اتحادیه تجارت آزاد اروپا :

اتحادیه تجارت آزاد اروپا در نوامبر 1959 در استکولم توسط بریتانیا ، ناروی ، سویدن ، دنمارک ، اتریش ، پرتگال وسویس قرار داد نامه را تهه و آنرا به تعویب رسانیدن . همچنان در اپریل 1961 با فنلاند و درمارچ 1970 با اسیلند موافقت نامه تجارتی را به امضا رسانیدن. ولی متقابلا دنمارک و برتیانیا در 1973 بمنظور حاصل نمودن عضویت جامعه اقتصادی اروپا ، اتحادیه تجارت آزاد اروپا را ترک گفتند . باید گفت که موافقت نامه استکهلم باعث پدید آمدن یک ناحیه تجارتی آزاد و حفیظ تعرفه های وارداتی و لغو حقوق گمرکی میان کشور های شان توافق بعمل آمده است . این اتحادیه با جامعه اقتصادی اروپا روابط بسیار گسترده ای دارد . وطرح قرار داد های تجارت آزاد بین هر یک از اعضای آن و جامعه اقتصادی در 1973 صورت گرفته که سرانجام به پیدایش یک اتحادیه گمرکی کاملا متشکل از این دو انجامید .

اتحادیه عرضه کنندگان اوراق قرضه بین المللی :

این اتحادیه درسال 1969 به منظور جمع آوری و انتشار قیمت های جاری وسود اوراق قرضه اروپایی تشکیل شده است .

اتحادیه جهت تحدید تجارت :    Combination in restraint of trade

توافقات میان چندین سرمایه گذار بمنظور محدود ساختن و یا از بین بردن رقابت بشکل اتحادیه کارتل صورت میگرد . این اتحاد احتمال دارد قیمت ها را بثبیت و تحت انحصار خود بوجود آورد و با کدام تدابیر دیگر جهت تحدید رقابت مبادرت ورزد .

اتحادیه مقید کارگران : Closed union

یک اتحادیه کاری که دارای شرایط و مقرارت مقید بخود بوده و پذیرش اعضای جدیدالشمول را در عضویت این اتحادیه خیلی ساخته است .

اتحادیه بانک های مرکزی افریقا :

اتحادیه هایکه در 1968 برای تشویق همکاری در زمینه فعالیت های پولی ، بانکی ومالی در افریقا توجود آمد . این اتحادیه بانک های مرکزی وسازمان های مالی افریقایی  را .

به ادامه مطلب برای خواندن بقیه بروید



ادامه مطلب ...


شنبه 10 دی 1390برچسب:, :: 13:21 ::  نويسنده : کامران

 

داستان واقعى - اغتصاب فرزندان !
 
اين داستانيست واقعی كه ذكر آن بغرض درس و عبرت براى والدين و همچنين فرزندان ميباشد (با اندكى ويرايش و نگارش).
 
اواخر سال تحصيلى بود، و تقريبا يكماه به انتهاى سال تحصيلى باقى مانده بود كه پدر دست پسر 17 ساله اش را گرفته و دوان دوان وارد دبيرستان ميشود:
 
پدر: آقاى مدير، من ميخواهم اين فرزندم را از مدرسه اخراجش كنيد تا او را از اين كشور تبعيد كنم !
 
مدير: چرا؟ همانطور كه مي دانى يكماه ديگر به پايان مدرسه باقى نمانده، اگر ميشود كمى صبر كنيد تا مدرسه تمام شود و سپس اين كار را انجام بده تا يكسالش بهدر نرود.
 
پدر: نه آقاى مدير، من ديگر از اين پسر خسته شدم و ميخواهم كه همين الآن او را از اين كشور برانم.
 
مدير دست پسر بچه جوان را ميگيرد و اورا به زاويه اى ميكشاند و از او ميپرسد كه كه قضيه چيست؟
 
پسر به مدير: حدود 8 ماه پيش پدرم ماهواره اى به خانه آورد و من نيز مانند بقيه جوانان حس كنجكاوی را در خود میبینم و ميخواستم ببينم كه در اين كانالهاى جديد چه ميگذرد پس شبهنگام وقتى كه پدر و مادرم خواب بودند سراغ تلفزيون و كانالهاى جديد ميرفتم ولى در بعضى از آن كانالها خيلى چيزهاى عجيب و غريب ميديدم (مقصود كانالهاى جنس بود) و من به آن عادت كردم و هر شب وقتى كه والدينم خواب بودند سراغ آن كانالها ميرفتم، ولى از آنجاييكه بسيار تحريك ميشدم تصميم به عملى كردن آن اعمال شدم پس ديدم كه آسانترين و نزديكترين شخص برادر 5 ساله كوچكم بود، پس در خفاء از پدر و مادر به سراغ او ميرفتم و كارهاى فاحشه با او انجام ميدادم تا اينكه روزى بى خبر پدرم وارد اتاق شد و من را در آن حالت فاحشه با برادر كوچكم ديد، ولى از آنجاييكه بجز كمى ناسزاگويى و تنبيه زبانى كار ديگرى نكرد پس فكر كردم اين كار چندان زشت و نا پسند نيست، پس دوباره كار را بطور مستمر در هنگام خلوت انجام ميدادم، تا اينكه ديشب هنگام مشاهده آان افلام جنسى دوباره تحريك شدم ولى اين بار سراغ خواهر 10 ساله ام رفتم كه خواب بود ولى وقتى به او نزديك شدم بيدار شد و متوجه كار من شد و جيغ و فرياد زد پس والدين من بيدار شدند و فهميدند كه قضيه چيست. اينبار پدر من بسيار عصبانى شد و تصميم گرفت كه من را از خانه بيرون كند و به كشورى ديگر اخراج كند تا مرا نبيند.
 
مدير پس از شنيدن اين داستان شرم آور و حيرت انگيز پرونده پسر را نزد پدر آورد و به او گفت كه:
 
مدير: چرا شما ماهواره به خانه آورده اى؟
 
پدر: من آنرا آوردم تا بازيهاى فوتبال و همچنين اخبارهاى ورزشى و اخبار جهان را تماشا كنم.
 
مدير: پس اين تقصير تو است كه سبب شدى همراه آن كانالهاى ورزشى كانالهاى جنسى نيز وارد خانه ات كنى و پسرت را گمراه كنى، اين هم  پرونده پسرت پس برويد بيرون !
 
انتهاى داستان
===============================
 
پيامبر صلى الله عليه و سلم فرموده است: "كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته" يعنى: "هر يك از شما مسئول هست و مسئول زيردستان خود هست"
 
پس اى پدر و مادر عزيزى كه ماهواره را همراه آن كانالهاى مبتذل به خانه ميآوريد و فكر ميكنيد كه فرزندانتان ملائكه هستند و نميتوانند قفل ماهواره را بشكنند، اگر از همان اول فكر اساسى را براى تربيت فرزندان خود نكنيد عاقبت شومى را در راه خود خواهيد ديد زمانيكه كار از كار گذشته و ديگر راه برگشت نيست.
 
يك فرد هنگامى كه به سن بلوغ ميرسد اندرون او احساسات و هيجانهاى شهوت انگيز موج آسايى رخ ميدهد كه اگر توسط خود شخص و يا تعليم و تربيت والدين مهار نشود او را به دركات اعمال مبتذل ميكشاند، از فيلمهاى جنسى شروع شده و به فاحشه و مخدرات ممكن است منتها شود.
 
پس اى والدين عزيز، شيطان را در گمراهى فرزندانتان يارى ندهيد و بخاطر اين كانالهاى مبتذل ملائكه را از خانه تان مرانيد و از خداى خود بترسيد و نگذاريد تلفزيون گروبانگير شما شود بلكه بايست شما ين دستگاه را كنترل و مهار كنيد.
 
اى جوانان ! بدانيد كه شيطان بسيار مكار هست و پله پله يك شخص را به گمراهى ميكشاند، ابتدا سعى ميكند او را به كفر بكشاند، اگر نتوانست، او را وادار به گناه كبيره ميكند، اگر نشد او را وادار به بدعت ميكند، اگر موفق نشد، او را وادار به گناهان صغيره ميكند و اگر نشد راههايى از خير را به او نشان ميدهد تا اينكه او را به يك راه شر بكشاند، پس اين لعين هرگز دست بردار نميشود.
 
در حديث صحيح آمده است كه شيطان گفت: "تا روح در دم انسانهاست من آنها را گمراه ميكنم، ولى خداوند در جواب او فرمود: به بزرگى و عظمت خودم، تا جان در تن آنهاست، آنها را ميبخشم اگر استغفار كنند.
 
پس اى والدين گرامی و اى فرزندان عزیز، هر چند مرتكب گناه شويد از استغفار و توبه و بازگشت به پروردگارتان غافل نشويد و درنگ نكنيد تا شيطان به آرزوى خود نرسد.
 
مصدر: سايت نوار اسلام
IslamTape.Com
 


دو شنبه 14 شهريور 1390برچسب:, :: 18:6 ::  نويسنده : کامران

زندگي شخصي:
محمد يونس قانوني فرزند محمد يوسف در سال 1336 هـ ش مطابق 1958 ميلادي در ولسوالي حصه سوم ولايت پنجشير ديده به جهان گشوده است، ايشان در سال 1343 هـ ش مطابق به 1965 ميلادي در شهر کابل شامل مکتب ابتدايه گرديد و در سال 1355 هـ ش مطابق 1977 ميلادي دوره ليسه را در مدر سه ابوحنيفه به اتمام رسا
نید. و متعاقبا شامل پوهنحي شرعيات پوهنتون کابل گرديد.
دوران جهاد: آغاز فعاليت هاي وي در عرصه سياسي ، فرهنگي و جهادي از زماني آغاز مي شود که پس از فراغت از پوهنحي شرعيات پوهنتون کابل، در سال 1359 به جبهه پنجشير پيوست.و در آن جا براي اولين بار به فرماندهي قهرمان ملي کشور شهيد احمد شاه مسعود، به عنوان منشي عمومي کميته دعوت و جهاد، منصوب گرديد. وي با درک شرايط و مصلحت جبهات، به ايجاد مرکز آموزشي دعوت به جهاد همت گمارد که خود نيز تربيه مربيان اين مرکز را به عهده داشت. ايجاد اين مرکز و مديريت قوي آن از سوي محمد يونس قانوني، در تقويت جبهات نقش اساسي و سازنده داشت. در سال 1360، از جناب احمد شاه مسعود به حيث نماينده جبهات انتخاب و عازم پيشاور پاکستان گرديد و براي شش سال مسئوليت امور فرهنگي را به عهده داشت.
محمد يونس قانوني درطي شش سال توانست با انعکاس فعاليت هاي جبهات خارج از کشور و نيز شناساندن جبهات تحت امر شهيد مسعود توانايي و لياقت خويش را در انجام امور محوله به اثبات رساند و با پينش واقعي و درايت سياسي، به عنوان عنصري مفيد، مطرح گرديد. با تاسيس شوراي نظار، وي به مدت 3 سال وظيفه معاونت کميته فرهنگي را اجرا مي کرد که از جمله خدمات ارزنده اين دوره مي توان به تاسيس نشريه پيام شورا، انتشار کست هاي ارمغان سنگر، ايجاد اداره سمعي و بصري براي تهيه و پخش کست هاي ويدويي از صحنه هاي درخشان جهاد و مبارزه ملت افغانستان، تاسيس راديو محلي و و مهم تر از همه زمينه سازي و ايجاد شرايط مناسب روابط و حرکت فرهنگي هماهنگ در بين ولايات، اشاره نمود که هر کدام از موارد ياد شده قابل تامل، انديشه و درخور ستايش هستند. از آن پس با تاسيس شوراي سراسري قوماندانان، محمد يونس قانوني به حيث نماينده شهيد مسعود، رياست کميته سياسي اين شورا را به عهده گرفت که در مدت تصدي اين وظيفه تلاش وي در جهت نزديکي افکار و خط مشي هاي قوماندان براي همه دوست دارن وحد ت ملي در کشور ارزشمند و قابل ستايش است.
با آزادي کابل و پيروزي مجاهدين، محمد يونس قانوني نيز همچون ساير مجاهدين، سربلند و با افتخار وارد کابل گرديد و سه= روز بعد به عنوان رييس عمومي سياسي اردو، در کنار دوست و همسنگرش احمد شاه مسعود بزرگ، مشغول به خدمت گرديد. در اين مدت او توانست براي ايجاد يک اردوي منظم و ساختار مناسب براي اردو، موفقيت هاي چشمگيري را بدست آورد. پس از موافقت نامه ننگرهار که در آن برکناري احمد شاه مسعود از بست وزارت دفاع، تصويب گرديد و سردار بزرگ ما با يک دنيا گذشت و ايثار، اين موافقت نامه را پذيرفت و از سمت خويش کناره گيري کرد، محمد يونس قانوني به عنوان سرپرست وزارت دفاع از جناب رييس جمهور وقت تعيين گرديد. وي در اين سمت که پيش از سه ماه طول نکشيد، با درک مسئوليت سنگين خويش، کارهاي بسيار اساسي در جهت شکل گيري و پايه گذاري وزارت دفاع نمود که مي توان ساختار اداري فعلي وزارت دفاع را به نوعي حاصل زحمات بدريغ او دانست. وي با وجود کار در وزارت دفاع از هر گونه فعاليت نظامي اجتناب ورزيد و تنها در بعد سياسي و تشکيلاتي آن، به نحو احسن اجراي وظيفه کرد.
دوران مقا ومت: محمد يونس قانوني در اين دوران به نمايند گي از جريان مقاومت، جهت گفتگو و مذاکرات با جرياني موسوم به شاه سابق، دو =سفر رسمي به روم داشت. هدف اصلي و نيت از اين سفرها، ايجاد يک تشکل حول محور وحدت ملي بود. تا با ايجاد يک تشکل ملي، جامعه را از بحران موجود رهايي بخشيده و در جهت ايجاد يک نظام سياسي در حرکت نمود. مرد خستگي ناپذير و پرتلاش سرزمين ما در سال= 77 به فرانکفورت آلمان سفر کرد که حاصل آن سفر، تشکيل شوراي مصالحه و وحدت ملي بود. هدف از تشکيل آن ايجاد يک جبهه سياسي در کنار مقاومت بود. در دوران مقاومت به فيصله شوراي رهبري، مسئوليت کميته امور ولايات به محمد يونس قانوني محول گرديد. علاوه برآن رهبري کليه کميته هاي موازي و غير نظامي به جز سياست خارجي را عهده دار بود. از جمله فعاليت هاي محسوس او در اين دوره مي توان به ايجاد آکادمي پوليس، تاسيس پوهنتون البيروني و تاسيس انجمن شعرا و نويسندگان اشاره کرد. در همين جريان مسئوليت اکثر مذاکرات مهم از جمله مذاکرات عشق آباد و دوشنبه و جلسات شوراي مصا لحه و وحدت ملي را بر عهده داشت.
پس از حادثه 18 سنبله 1380: پس از شهادت مسعود بزرگ در 18 سنبله 1380 که در واقع خونبهاي او پيروزي مجاهدين و شکست طالبان بود، با سقو ط کابل، وي در= راس يک کميسيون امنيتي داخل کابل گرديد محمد يونس قانوني پس از ورود به کابل با مديريتي قوي، نفوذ عميق و راهکارهاي خويش توانست جلو خيلي از حوادث ناگوار را بگيرد و مانع از عقده گشايي هاي افراد، اشخاص و گروه ها گردد و اين کار بسيار ارزشمندي بود که توانست فضاي مناسب و آرامي را در کابل فراهم آورد.
اجلاس بن: محمد يونس قانوني براي شرکت در اين اجلاس در راس يک هيأت بلند پايه از جانب جبهه متحد، راهي بن گرديد. اگر چه حدود اختيارات محول شده به اين هيأت در تصميم گيري ها بسيار محدود بود ولي ابتکار و درايت آقاي قانوني، سرانجام اين پروسه را به نتيجه رساند و اداره موقت محصول اين توافق بود و براستي که اگر محمد يونس قانوني صرف در حوزه اختيارات خويش عمل مي کرد و ابتکار خويش را وارد صحنه نمي ساخت، ممکن بود باز هم در کابل شرايط دوره قبلي حکومت مجاهدين به وجود آيد و هر يک از گروه ها در انديشه کسب حقوق بيشتر و موقعيت برتر به جان يکديگر بيافتند و نتيجه همان مي شد که نبايد مي شد. خوشبختانه محمد يونس قانوني توانست جلو يک فاجعه عظيم بشري را گرفته و نسيم صلح و امنيت، در اين کشور دوباره وزيدن گرفت. به حق اوست که مي تواند افتخار قهرماني صلح و پيام آور دوست را از آن خود کند.
اداره موقت: وي با شکل گرفتن اداره موقت به حيث وزير امو=ر داخله، خدمات ارزنده و نويد بخشي را انجام داد که بر هيچکس اين فعاليت ها فعاليت هاي چشمگير پوشيده نيست. او توانست در سخت ترين شرايط پوليس ملي را تشکيل دهد و به حفظ امنيت در کابل، ايجاد نظم عامه و حاکميت قانوني در وزارت خويش مبادرت ورزد و افتخار بزرگ او اين است که به اعتراف رئيس نيروهاي حافظ صلح آيساف، امنيت کابل در اين دوره ازامنيت واشنگتن هم بهتر بود و اين کار ساده اي نيست.
لويه جرگه اضطراري: درلويه جرگه اضطراري باز هم محمد يونس قانوني بود که براي حفظ حکومت و نظام و براي موفقيت آن از وزارت داخله کناره گيري کرد تا به قول خودش، فرايند صلح و تحقق توافقنامه بن که حکم فرزند او را دارد پيدا کند و همين حرکت ايثارگرانه او بود که محد يونس قانوني را محبوب قلب ها ساخت.
اداره انتقالي اسلامي افغانستان: در کابينه جديد به پيشنهاد رئيس دولت و اصرار مردم که مي خواستند فرزند محبوب سرزمين خويش را در کنار خود داشته باشند، به حيث= وزير معارف د ر خدمت فرزندان اين مرز و بوم قرار گرفت تا بار ديگر با شکوه انديشه هاي روشن و ابتکارهاي سازنده خويش معارف افغانستان که به طرز اسفناکي بي سروسامان بود، تا حدودي سازمان ببخشد و روح تازه اي در کالبد تکيده ي او بدمد. محمد يونس قانوني در نخستين روزهاي فعاليت خويش درمعارف با طرح کمپاين حمايت از معارف و ارايه استراتيژي بازسازي معارف، به عنوان مديري دلسوز، آگاه و مبتکر درخشيد و همه افغانستان يک پارچه حمايت خويش را از او اعلام کرد. در واقع او مبناي معارف نوين معارف افغانستان را گذاشت.
خصوصيات: او مديري است که با روياروي سياست و تفکر در زند گي و انديشه خويش، اسوه نويد بخشي براي نسل جوان ماست. بي ترديد او يکي از بزرگترين و اصيل ترين مرداني است که مي تواند در سرنوشت جامعه ما، نقش بسزا و درخور ستايش ايفا کند. او در اوج کمال و پختگي انديشه اش، مردم را دوست دارد و نسبت به سرنوشت آنها دلسوز و فداکار است. همين امر است که او را در بطن جامعه جاي داده و انديشه هاي او پادشاه اقليم تفکر نسل جوان ماست. او معتقد است که تنها خود آگاهي مردم است که ميتواند آن ها را قادر سازد تا بر سرنوشت خويش حاکم شوند. محمد يونس قانوني موقعيت ها و مصلحت ها را خوب مي شناسد و در عين حال هستي خود، آبرو و اعتبار خود را براي کشور و مردم خود ميخواهد، نه کشور را براي خود و اعتبار خود و اين است راز بزرگ جاودانگي انسانها!



دو شنبه 7 شهريور 1390برچسب:, :: 12:16 ::  نويسنده : کامران

خداوند متعال دين راست و درستي را براي بندگانش برپاداشت و موضوعي باقي نمانده است مگر آنکه حکم آنرا برايشان تبيين فرموده و به راه هايي روشن رهنمون ساخته است کردارشان را نيک گردانيده و بر آباد کردن آنچه به آنان واگذارده است ياري شان مي دهد. در همين راستا شريعتي آمد که در ميان زندگاني دنيا و آخرت تعادل برقرار نموده و بطور همزمان به نيازهاي روح و کالبد بشر مي پردازد.

 

مشروعيت عيد نيز از اين قاعده مستثني نيست. چراکه، دين حنيف اسلام احکام ويژه ي آن را بيان داشته و رفتار فرد مسلمان را در اين مناسبت نيز با دين و آئين خداوند همسو نموده است. در ادامه بطور گذرا در مورد برخي احکام و آداب مربوط به مشروعيت عيد بحث مي شود:

 

گرفتن روزه در روز عيد حرام است. که اولين عيد مي باشد. چنانچه امام بخاري از حضرت عمر رضي الله عنه روايت نموده است که ايشان قبل از خطبه(روز عيد) نماز گزارد و آنگاه در خطبه اش چنين فرمود: « يا أيها الناس إن رسول الله صلى الله عليه وسلم قد نهاكم عن صيام هذين العيدين، أما أحدهما فيوم فطركم من صيامكم، وأما الآخر فيوم تأكلون نُسُكَكَم » .  يعني: "اي مردم بدانيد که رسول الله صلي الله عليه و سلم از روزه گرفتن در اين دو عيد نهي فرمودند، اما اولي که روز شکستن روزه ي تان است و ديگري روزيست که در آن قرباني هايتان را مي خوريد."

 

بسيار تکبير گفتن و ياد کردن بزرگي خداوند در شب عيد مستحب است. بدليل فرمايش خداوند متعال: { ولتكملوا العدة ولتكبروا الله على ما هداكم } (البقرة: 185) يعني:  "و مي خواهد که تمام کنيد شمار را و به بزرگي ياد کنيد خدا را به شکر آنکه راه نمود شما را." تکبير گويي از غروب آفتاب آخرين روز ماه رمضان آغاز شده و تا نماز عيد ادامه مي يابد. اين عمل در همه ي اماکن صورت مي گيرد. در عيد فطر پس از نمازهاي پنجگانه تکبير گفته نمي شود.

 

در تکبير اينچنين گويند: الله أكبر الله أكبر، لا إله إلا الله، والله أكبر الله أكبر ولله الحمد. در صورتيکه سه بار تکبير گفته شود نيکوست و در اين رابطه موضوع گسترده است.

 

استحمام و نظافت براي عيد سنت است؛ آمده است که ابن عمر رضي الله عنه، که به پيروي از سنت و پايبندي بدان معروف است، چنان مي کرد. همچنين پوشيدن بهترين لباس ها مستحب مي باشد، آنگونه که ابوداود در حديث حضرت عايشه رضي الله عنها را آورده است که پيامبر خدا صلي الله عليه و سلم فرموده اند: « ما على أحدكم أن يكون له ثوبان سوى ثوبي مهنته لجمعته » روز عيد از لحاظ مفهوم شبيه جمعه است، بنابراين انجام اين کار سنت است.

 

تناول نمودن چيزي، ترجيحاً خرما، پيش از آنکه براي نماز خارج شود سنت است. چنانچه امام بخاري در حديثي از حضرت انس رضي الله عنه روايت نموده است « كان النبي صلى الله عليه وسلم لا يغدو يوم الفطر حتى يأكل تمرات » : که پيامبر صلي الله عليه و سلم روز عيد فطر جز مقداري خرما چيزي نمي خورد. ابن حجر حديث را بعنوان دليلي براي بستن راه زياده روي در روزه داري بيان نموده است.

 

پياده راه افتادن به سوي نماز عيد پسنديده است، به دليل حديثي، که ترمذي آن را روايت نموده و به حسن بودن حديث رأي داده است، در آن حضرت علي رضي الله عنه مي فرمايد: « من السنة أن تخرج إلى العيد ماشياً، وأن تأكل شيئاً قبل أن تخرج »  يعني: "سنت آنست که براي عيد پياده خارج شده و قبل از خروج چيزي ميل شود."

 

و  سنت چنين است که رفتن به سوي عيد از يک راه و برگشت از آن از راه ديگري باشد. آنگونه که رسول خدا صلي الله عليه و سلم عمل نموده اند، جاييکه امام بخاري روايت مي نمايد: جابر رضي الله عنه تعريف مي کند که: "پيامبر صلي الله عليه وسلم در روز عيد راه ها را بطور مخالف برمي گزيدند."

 

اهل علم براي اينکار دلايل بسياري را برشمرده اند، از جمله: آشکار ساختن نشان و رسوم خداوندي با رفت و آمد در اداي اين فريضه، بخشم درآوردن منافقان، سلام کردن بر رهگذران هردو راه، گواهي ساکنان انس وجن هر دو راه، به فال نيک گرفتن آن براي تغيير حال در جهت مغفرت و خوشنودي خداوند، برآوردن نياز نيازمندان در هر دو راه، البته همگي دلايل فوق و بسياري علت هاي ديگر نيز مي تواند درست باشد.

 

بيرون رفتن زنان در روز عيد براي حضور در نماز عيد و شنيدن خطبه ايرادي ندارد و حتي بعضي از اهل علم آنرا مستحب نيز دانسته اند. کل موضوع مشروط به امنيت از فتنه مي باشد؛ دليل آن حديثي است که مسلم در صحيح خويش از ام عطيه روايت کرده است: « أَمَرَنا رسول الله صلى الله عليه وسلم أن نخرجهن في الفطر والأضحى، العواتق، وذوات الخُدُور، فأما الحُيَّضُ فيعتزلن الصلاة، ويشهدن الخير ودعوة المسلمين »  "پيامبر خدا صلي الله عليه و سلم به ما امر فرمودند که براي روزهاي عيد فطر و قربان زنان دوشيزه و خانه دار ما بيرون آييم. ولي آنانکه در حالت حيض بودند از نماز دوري نموده و در اکرام و دعوت مسلمانان شرکت مي جستند." کلمه ي العواتق: جمع عاتق بوده و به معني زن جوان که هنوز شوهر نکرده است. و الخدر: همان پوششي است که دختر را در منزل پنهان مي دارد، که بعداً به هر نوع پوششي مانند خانه و شبيه به آن اطلاق گرديد و جمع آن خدور است و منظور در اينجا زنان خانه دار مي باشد.

 

در اينجا آگاهي از اين موضوع ضرورت دارد که بدانيم بر زنان لازم است در روز عيد و غير آن با آرايش و عطر يا با لباسي که براي جلب توجه ديگران پوشيده شده و يا هر نوع لباس غير شرعي خارج نشوند. فرمايش خداوند متعال را يادآور مي شويم که: { وقل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن ويحفظن فروجهن ولا يبدين زينتهن إلا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن على جيوبهن{ " و بگو زنان مسلمان را که بپوشند چشم خود را و نگاه دارند شرمگاه خود را و آشکار نکنند آرايش خود را مگر آنچه ظاهر است از آن موضع و بايد فروگذارند چادرهاي خود را بر گريبانهاي خود." (نور:31)

 

و در پايان، تبريک گفتن و شادباش عيد ايرادي ندارد، مثلاً به کسي که ملاقات مي نمايد بگويد: "خداوند از ما و شما قبول کند، و بر ما و شما آن را پر خير و برکت گرداند و عيدتان مبارک"، و مانند اين ها؛ بدليل حديثي از ابوامامه باهلي رضي الله عنه که هنگام مراجعت از (نماز) عيد بهمديگر مي گفتند: خداوند از ما و شما بپذيرد. {تقبل الله منا ومنك.} و امام احمد رحمه الله عقيده دارد اسناد حديث ابوامامه رضي الله عنه نيکوست. ابن تيميه رحمه الله بيان مي دارد: "از بسياري از صحابه روايت شده که اين کار را انجام مي داده اند و ائمه بعد از ايشان، مانند امام احمد و ديگران، بدينکار رخصت داده اند."

 

اين موارد گزيده اي از احکام و آداب مربوط به عيد بودند. خوشا آنانکه به شريعت و راه پروردگارشان پايبند بوده و در حدود اوامر و نواهي او بازايستند و دنيا را وسيله ي آخرت قراردهند. که اين کار بهترين چيزي است که براي آن بار و توشه بربندند و شايسته است که در نيل بدان رقابت کنندگان از هم پيشي بگيرند و عمل کنندگان درآن بکوشند. عيدتان مبارک باد و خداوند طاعت  ما و شما را قبول فرمايد.

 

ترجمه: مسعود

مصدر: سايت نوار اسلام

IslamTape.Com



سه شنبه 14 تير 1390برچسب:, :: 14:20 ::  نويسنده : کامران

يك روز عبدالله بن عمر رضي الله عنهما به همراه تعدادي از يارانش در بياباني نزديك مدينه راه مي پيمودند. در يك جايي نشسته و مشغول خوردن غذا شدند. نوجواني كه گله اي گوسفند را شياني مي نمود به آنان نزديك شده و سلام كرد. ابن عمر رضي الله عنه او را به خوردن غذا دعوت نموده و گفت: بيا اي جوپان! بيا و چيزي از اين سفره برگير.

چوپان گفت: من روزه ام.

ابن عمر رضي الله عنه با تعجب پرسيد: در روزي اينچنين بسيار گرم روزه هستي و در اين كوه ها گوسفندان را مي چراني؟ آنگاه براي آنكه ميزان تقوا و راستي او را بيازمايد پرسيد: حال كه چنين است يكي از گوسفندانت را به ما مي فروشي. قيمتش را به تو مي پردازيم و  از گوشتش هم به تو مي دهيم تا آن را براي افطار بخوري؟

 

پسرك گفت: گله مال من نيست. گوسفندان اربابم هستند.

ابن عمر گفت: به او بگو كه گرگ آن را دريد.

چوپان خشمگين شد و از او دور گرديد و انگشتش را به آسمان بلند كرده و مي گفت: پس خدا كجاست؟!

ابن عمر همينطور حرف آن چوپان را تكرار مي كرد: (پس خدا كجاست؟!) و مي گريست. وقتي به مدينه رسيدند، كسي را به سوي صاحب آن چوپان فرستاد و گوسفندان و چوپان را از او خريد و او را آزاد كرد.

بدينگونه انسان مؤمن پيوسته چشم به سوي خداوند داشته و سوي نافرماني نمي رود، مرتكب گناه نمي گردد؛ چراكه مي داند خداوند با اوست، او را مي شنود و مي بيند.


***

 

در اينجا برخي آداب كه فرد مسلمان بايد در ارتباط با خداوند سبحانه و تعالي مراعات نمايد، بيان مي شود:

 

به او شرك نورزد: انسان مسلمان خداوند سبحانه و تعالي را مي پرستد و كسي را با او شريك نمي داند. خداوند سبحان خود آفريدگار سزاوار پرستش است بي آنكه شريكي و انبازي داشته باشد. خداوند سبحان مي فرمايد: {واعبدوا الله ولا تشركوا به شيئًا} [نساء: 36] يعني: " خدا را بپرستيد و چيزى را با او شريك مگردانيد ...".

 

بندگي پاك و بي رياي خداوند:

 

اخلاص و پاكي نيت شرط اساسي پذيرفته شدن اعمال مي باشد. خدادند سبحانه و تعالي عملي رانمي پذيرد مگر آنچه پاك و بي آلايش بخاطر او و بدور از جلوه گري و ريا باشد. آنجا كه مي فرمايد: {فمن كان يرجو لقاء ربه فليعمل عملاً صالحًا ولا يشرك بعبادة ربه أحدًا}[كهف: 110] به اين معني كه: " ... پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد "

 

چشم داشتن به خداوند:

 

چنانچه خداوند سبحان بر تمام آفريدگانش آگاه است. ما را مي بيند و مي شنود و از آنچه در درونمان مي گذرد داناست. درنتيجه انسان مسلمان به پرستش پروردگاش در آشكار  و نهان علاقمند است و از عرچه نهي نموده باشد دوري مي گزيند. از پيامبر صلي الله عليه و سلم در مورد احسان پرسيدند، فرمود: (أن تعبد الله كأنك تراه، فإن لم تكن تراه فإنه يراك) _[متفق عليه] - معني حديث شريف: " كه خداوند را چنان پرستش كني كه او را مي بيني، چه اگر تو او را نمي بيني، او مي بيندت."


ياري خواستن از خداوند:

 

فرد مسلمان تنها از خداوند ياري مي طلبد، و اطمينان دارد كه خداوند بر عطا و منع هر چيز تواناست. بنابراين از او حاجت نياز ياري و موفقيت خويش را به درگاه او مي برد. در قرآن كريم آمده است: {قل اللهم مالك الملك تؤتي الملك من تشاء وتنـزع الملك ممن تشاء وتعز من تشاء وتذل من تشاء بيدك الخير إنك على كل شيء قدير } [آل عمران: 26] معني آيه: " بگو بار خدايا تويى كه فرمانفرمايى هر آن كس را كه خواهى فرمانروايى بخشى و از هر كه خواهى فرمانروايى را باز ستانى و هر كه را خواهى عزت بخشى و هر كه را خواهى خوار گردانى همه خوبيها به دست توست و تو بر هر چيز توانايى ". آنحضرت صلي الله عليه و سلم مي فرمايد: « إذا سألتَ فاسأل الله، وإذا استعنتَ فاستعن بالله » [ترمذي]. معني حديث: "هرگاه خواسته اي داشتي از خداوند بخواه! و هرگاه كمك جستي آن را از خداوند بجوي!".


محبت و دوست داشتن خداوند: مسلمان پروردگارش را دوست داشته و نافرماني او را نمي كند. باري تعالي مي فرمايد: {والذين آمنوا أشد حبًّا لله} [بقره: 165] يعني: " ولى كسانى كه ايمان آورده‏اند بيشترين محبت را به خدا دارند "

 

گراميداشت شعائر اسلام:

 

مسلمان اوامر خداوند را بزرگ شمرده و در اجراي آن مي كوشند. اينگونه پيمان خداوند خويش را گرامي داشته و از آن سرپيچي ننموده و در بجاآوردن عبادات سستي و تنبلي به خود راه نمي دهند. ليكن شعائر خداوند را بزرگ مي دارند؛ چون نيك مي دانند كه اينكار علامت پاكي و پرهيزگاري قلب هايشان است. خداي سبحان مي فرمايد: {ذلك ومن يعظم شعائر الله فإنها من تقوى القلوب} [حج: 32] معني آيه: " اين است [فرايض خدا] و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت آن [حاكى] از پاكى دلهاست"


خشم گرفتن درصورت پاس نداشتن حرمت ها و  نواميس خداوندي:

 

وقتي يك مسلمان كسي را مي بيند كه مرتكب گناه گشته يا بر معصيتي اصرار مي ورزد، به خاطر خداوند به خشم آمده و مي كوشد تا آن معصيت يا موضوع ناپسند را تغيير داده و اصلاح نمايد. يكي از بزرگترين گناهاني كه مايه ي نابودي انسان بوده و باعث خشم خداوند مي گردد، ناسزا گويي به دين خدا، كتاب او و يا به پيامبر صلي الله عليه و سلم مي باشد. فرد مسلمان از آن ها به خشم آمده و از انجام آن نهي كرده و فرد را از عذاب خداوند عزوجل بيم مي دهد.

 

توكل بر خداوند:

 

انسان مسلمان در تمام كارهايش بر خداوند توكل مي نمايد. خداوند متعال خود مي فرمايد: {وتوكل على الحي الذي لا يموت} [الفرقان: 58] ويقول تعالى: {ومن يتوكل على الله فهو حسبه إن الله بالغ أمره قد جعل الله لكل شيء قدرًا} [طلاق:3] يعني: " ... و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است‏خدا فرمانش را به انجام‏رساننده است به راستى خدا براى هر چيزى اندازه‏اى مقرر كرده است"

پيامبر عظيم الشان صلي الله عليه و سلم در اين رابطه مي فرمايد: (لو أنكم توكَّلون على الله حق توكَّله، لرُزِقْتُم كما يُرْزَق الطير تغدو خِمَاصًا (جائعة) وتعود بطانًا (شَبْعَي)) _[ترمذي] معني حديث: " چنانچه شما آنگونه كه بايد بر خداوند توكل كنيد."

خرسندي و رضايت به قضاي الهي:

 

مسلمان به قضاي الهي راضي است؛ و اين از نشانه هاي ايمان او به خداوند مي باشد. چنين انساني بر پيش آمدها صبر پيشه كرده و مانند برخي افراد نمي گويد: خدايا، اين چه بود كه بر سرم آوردي؟
آري، او به تقدير الهي اعتراض نمي كند و بلكه چيزي را به زبان مي آورد كه پروردگارش را خرسند سازد.

 

خداوند متعال مي فرمايد: {وليبلونكم بشيء من الخوف والجوع ونقص من الأموال والأنفس والثمرات وبشر الصابرين . الذين إذا أصابتهم مصيبة قالوا إنا لله وإنا إليه راجعون . أولئك عليهم صلوات من ربهم ورحمة وأولئك هم المهتدون} [بقره: 155-157] يعني: " و قطعا شما را به چيزى از [قبيل] ترس و گرسنگى و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مى‏آزماييم و مژده ده شكيبايان را. [همان] كسانى كه چون مصيبتى به آنان برسد مى‏گويند ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى‏گرديم. بر ايشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راه‏يافتگان [هم] خود ايشانند."

قسم خوردن به خداوند:

 

فرد مسلمان هرگز به غير خداوند سوگند نمي خورد و سوگند دروغين نيز بر او نمي خورد. پيامبر صلي الله عليه و سلم  فرمود: (إن الله ينهاكم أن تحلفوا بآبائكم، من كان حالفًا فليحلف بالله أو ليصمت) [متفق عليه] يعني: " خداوند شما را منع مي کند از اينکه به پدران تان سوگند بخوريد، پس کسي که بايستي سوگند ياد کند بايد به خداوند سوگند خورد، يا خاموش شود. "

 

شكر و سپاس خداوند:

 

خداوند سبحان نعمت هاي فراواني را بر ما ارزاني داشته است كه قابل شمارش و حساب نيستند. درنتيجه مؤمن پيوسته بايد با جسم و جان خويش سپاسگزار خداوند باشد. خداوند در سوره ي ابراهيم، آيه ي: 7 مي فرمايد: {لئن شكرتم لأزيدنكم ولئن كفرتم إني عذابي لشديد} يعني: " ... كه اگر واقعا سپاسگزارى كنيد [نعمت] شما را افزون خواهم كرد و اگر ناسپاسى نماييد قطعا عذاب من سخت‏خواهد بود."

توبه و بازگشت به سوي خداوند:

 

خداوند متعال مي فرمايد: {يا أيها الذين آمنوا توبوا إلى الله توبة نصوحًا عسى ربكم أن يكفر عنكم سيئاتكم ويدخلكم جنات تجري من تحتها الأنهار }[تحريم: 8] " اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد به درگاه خدا توبه‏اى راستين كنيد اميد است كه پروردگارتان بديهايتان را از شما بزدايد و شما را به باغهايى كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است درآورد. "


در جاي ديگر مي فرمايد: {وتوبوا إلى الله جميعًا أيها المؤمنون لعلكم تفلحون} [نور:31] معني آيه: " ... اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگار شويد."

 

پيامبر صلي الله عليه و سلم مي فرمايد: (يأيها الناس توبوا إلى الله، فإني أتوب في اليوم إليه مائة مرة) [مسلم] " مردم! به سوي توبه كنيد، كه من روزانه يكصد بار بسويش توبه مي نمايم."


ادب انسان مسلمان در برابر پروردگارش اينگونه است که به خاطر نعمت هايش سپاس گزارده و از او شرم مي دارد. در بازگشت به سويش صادق است، بر او كاملاً توكل نموده، به رحمت او دل بسته، از عذابش مي هراسد، به قضا و حكمش راضي بوده، بر بلا و آزمايش او بردباري نموده، جز او را نخوانده و زبانش از ذكر او بازنمي ايستد، جز به او سوگند نخورده و از غير خداوند ياري نمي طلبد، همواره خداوند را حاضر و ناظر دانسته و در آشكار و نهان پاك و بي ريا به عبادت پروردگارش مي پردازد.

 

مترجم: مسعود

مصدر: سايت نوار اسلام

IslamTape.Com

 

 



سه شنبه 14 تير 1390برچسب:, :: 14:11 ::  نويسنده : کامران

تمدن اسلامى يك تمدن واقعى وبافضيلت مي باشد شما متوجه هسديد كه تمدن معاصر موجب انحطاط اخلاق گرديده است " خوب ميدانيد كه در تمدن معاصر عوامل هاى وجود دارد كه سبب سقوط مجتمعات شده است . وچند عوامل آن را برايتان ذكر خواهم كرد .

 1ـ ازهم پاشيده گى خانوادگى :

 تمدن معاصر موجب انحطاط اخلاق گرديده است كه عواطف پاك انسانى را نيز به انحطاط كشانيده وآب هاى زلال آن را با آلوده نمود ونتيجه آن شد كه خانواده از هم بپاشد وپيوندهايش از هم بگسلد نهادى كه به مثابه خشت اولى وآغازين بناى جامعه بحساب مى رود. ديگر نه آن عواطف مشاعر شيرين وزيبا- كه قرآ، از آن به آرامش ، مودت ومهربانى تعبير نموده- ميان زن ومرد، باقى ماند ونه هم آن عواطف شيرينى كه افراد خانواده را به هم پيوند مى داد ونه پيوندهاى ميان برادر با برادر ونزديكان با نزديكان باقى ماند، نه روابط وپيوندهاى شيرينى كه علاوه بر روابط مردم در بیرون از خانواده، افراد يك خانواده را نيز بهم گره مى زد.تبادل منافع وخوشى ها ولذت ها ، بحيث يگانه پيوند ورابطه اى مدار اعتبار قرار گرفت كه افراد انسانى را با يكديگر پيوند مى داد.همين پيوند است كه باعث بر قرارى رابطه ميان خويش با خويش ودوست با دوست است، واين مطلب بصورت مشخص همان مطلبى است كه در گفتار

 يكى از سياست مداران غربى تمثيل گرديده آنجا كه گفته است: "ما نه دوستان دائمى هستيم ونه دشمنان دائمى، آنچه نزد ما جاودانگى دارد همانا مصلحت ها ومنافع جاودانه ماست".

 اكنون اين انديشه حاكم برجو حاضر همه ابعاد وسويه هاى زندگى حاكم است.آيا عاطفه والاتر وماندگار تر از عاطفه پدرى ومادرى هست، عاطفه اى كه گذشته از انسان آراسته به تاج كرامت، حيوان بى زبان هم از آن محروم نمى باشد .ولى اين ماديت سو پست ونفعگراى همه شمول ،در برابر اين عاطفه لطيف وزيبا واصيل طغيان نموده وپدران ومادران را چنان ساخته است كه پسران ودختران خويش را بدور از گونه تأملى در معرض فروش قرار دهند. در اين ارتباط مى توان به گزراش يكى از نويسندگان روزنامه" اخبار اليوم" منتشرة 26/ 12/ 1959م اشاره نمود كه مى گويد: " در اين هفته گزارش دردناكى را بخوانش گرفته كه برخى روزنامه هاى اينگليسى ، به نشر آن پرداخته اند كه اينك فشرده آن از نظرشما مى گذرد.اين گزارش در تفصيل اين حادثه مى گويد: " پدران ومادرانى وما دران قانونى بوده، نه از جمله كسانى بودند كه زنان خود را طلاق داده باشند ونه زن هاى بودند كه شوهران شان آنها را طلاق دادند ونه از جمله بيوه هاى بودند كه شوهران خود را از دست داده باشند" چنين حالت هاى اكثراً در دوران باردارى يعنى پس از دوران ولادت آغاز مى شود .از طريق ارتباط هاى ويژه اى كه پدران ومادران توسط دوستان واقارب خود بر قرار مى كنند، تا از خانواده هاى آگاهى بدست أرند كه به گرفتن پسر خوانده ويا به گرفتن دخترى ويا پسرى بحيث فرزند علاقه مندند.مسئلان سر پرستى اطفال غير قانةنى، اعتراف كردند كه بسا مادران وپدران با بر قرارى ارتباط به اين نهادها پشنهاد نمودند كه فرزندان آن ها را بعنوان فرزندان غير قانونى بپذيرند، تا توانسته باشند، پسر خوانده هائى را عوض آنها يراى خود بر گزينند... ولى اين نهادهاى بنا به طبعيت كار عرصه مئوليت خويش از پذيرفتن گنين پيشناهدهاى اباورزيدند.... پژوهش هاى اجتماعى سبب اقداد به اين كار را " عدم توان واستطاعت پدران به نقل مكان نمودن از پارتمان آنها به پاتمان وسيع ترى است كه در سطح پارتمان اولى آن باشد" جستجو نموده ويا سبب وجودى اين پديده را همانا نياز آن ها به خريد تلوزيون ويا يخچال ويا نياز به داشتن يك خانه كوچتر تشكيل مى دهد". !! شما مى بينيد كه انسان چطور از مقام انسانى خود پائين آمده وچگونه آخگر عواطف والاى انسانى به خاموشى گرائيده است؟ اين گزارش خطر بار اعلان ميدارد كه اين اقدام پدران ومادران ، به فروش جگر گوشه هايشان بخاطر آن نيست كه سد جوع نمايند ويا پشاكى بدست آرند كه بدن هاى برهنه خويش را بپوشانند ويا ضرورتى از ضرورت هاى زندگى خود را دور سازند، اقدام آن ها به اين كار براى بدست آوردن كالاى تجملى صورت گرفته است كه اكثر انسان ها، بدون آن هم مى توانند زندگى نمايند. چه متاع گران بهائيكه در برابر چنين ثمن بخسى به فروش مى رسد؟!! مشكل فرزندان محروم از عواطف پدر ومادر كه خود زاده رفتن مادر وپدر بصورت يكجائى به سوى كار است، يكى از مشكلات جامعه غربى بحساب رفته كه برخى از نويسندگان به أن " اطفال بدون خانواده" مى گويند. پديده اى در جامعه غربى به ظهور پيوسته است كه از آن به خانواده هاى فرو پاشيده نام برده شده وسبب آن هم آميزش آزاد ودو جنس زن ومرد است كه پيامدش هم كثرت طلاق ومحروميت فرزندان اين خانواده ها از تربيه مادرى ومراقبت فطرى پدر ومادر وآسيب پذيرشدن شخصيت آن ها از همان بامدادان زندگى است كه در نهايت با وصف آن كه در ظاهر تندرست اند، دچار امراض روحى بوده ودر اثر ملالت وخستگى به خشونت رو مى آورند واز مكتب ومدرسه گريزان مى شوند... تدابير دانشمندان روان شناسى در علاج اين پديده رو به ناكامى بوده ودامنه اين مرض روز به روز در گسترش است اين فقدان عواطف تنها منحصر به خوردان نبوده بلكه بزرگان هم از اين عواطف دوستى صادقانه وصداقت خالصانه وعطوفت بدور از تكلف بدون غرض ، در زندگى نيز محروم اند. شايد همين امر مردم را بر آن داشته باشد كه سگ ها را با خود نگاه دارند تا محلى باشند براى ريزاندن برخى عواطف شان از ناحيه اى وبرخوردارى از صداقت ووفاى آنها از جانب ديگر ! زيرا سگان عادتا آنها را تنها نگذاشته طورى كه فرزندان ونوه هاى شان آنها را تنها مى گذارند، به همين شكل سگان نسبت به صاحبان خود خيانت نورزيده، طورى كه برخى دوستان وياران كه روزى نسبت به آنها گمان شك مى كردند، خيانت مى نمايند.در يك گزارش فرانسوى ياد آور مى شود كه تعداد سگان در فرانسه پنجاه مليونى، به هفت مليون رسيده واين سگان با صاحبان خود طورى زندگى مى كنند كه گويا اقارب آنها اند رستوران هاى بصورت عادى مشاهد مى كنيم كه سگان و صاحب خود در يك مسير با هم نان مى خورند! از مسئولى در نهاد سر پرستى از حيوانات در پاريس پسيده شد كه چرا فرانسويان با سگان خويش چون خود معامله مى كنند؟ او در پاسخ گفت: بخاطر آنكه أنها نياز دارند كه كسى را دوست بدارند وكسى هم آن ها را دوست بداريد، ولى در ميان مردم كسى را سراغ ندارند كه آن ها را دوست بدارد و نه هم كسى را او را دوست بدارند. داكتر يوسف القرضاوى چگونگى زندگى پيرمردان وپير زنان غرب را براويت از تحصيلكردگان غرب وآن هائيكه در ميان مردمان غربى زندگى كردند چنين چهره نگارى كرده ومى گويد: زندگى غربيان زندگى است وحشتبار وخالى از هر گونه ذوق وبه دور از معنا.نيازهاى مادى زندگى مادى در غرب، تا جاى از جانب دولت ويا دارايى شخصى ويا از ناحيه مساعدت فرزندان واولاد تأمين است ، ولى آنچه در غرب سراغى از آن نمى توان يافت معانى انسانيت است. پسران ودختران از همان آغاز بلوغ، همه راه خود را گرفته وميان او وخانواده هيچ پيوندى را نمى توان لمس كرد، جوان در جستجوى آن است كه براى خود رفيقه اى تدارك نمايد ودشيزه هم در تلاش آن است دوستى براى خويش پيدا نمايد، اين همه تلاش در جهت بدست آوردن دوستى مى باشد كه لذت هاى جسمانى آن ها را تأمين نمايد، نه دوستان ورفيقان معنوى وروحى، برهمين بنياد است كه فاقد دوام واستقرار است.واقعيت آن است كه اين پيوندى است ميان نرو ماده، نه دوستى ميان دو انسان، روزها وهفته ها وماه ها سپرى مى گردد نه پدر پسرش را ونه هم مادر دخترش مى بيند.به همين سبب آن ها نيازمند آن اند كه در هر سالى روزى براى مادر يا پدر تخصيص داده شود وآن همان روزى است كه از آن بنام " جشن مادر" نام مى برند. اين جشن تنها يك رابطه رسمى بوده ونهايت چيز يكه در اين روز انجام مى يابد ديدارى است از پدر با بردن يك تحفه مادى كه بسا مى شود آن هم از طريق پست ارسال مى گردد.

 خانواده امريكائى رو به سقوط است: يك مجله امريكائى سئالى را از خوانندگان خويش در پيوند به زندگى در امريكا روياروئى آن با مشكلات ونا ملايمات مطرح كرد كه 76 در صد جواب ها در برابر اين پرسش به مقاومت خانواده در برابر اين مشكلات بوده ولى 85 در صد از اين جواب ها نسبت بدوام يك زندگى زنا شهورى با سعادت نوميدانه ومأيوسانه بود. بر طبق آنچه مجله نيوز ويك در شماره ماه مى 1978 از نتايج آراى بدست آمده از خوانندگانش پيرامون زندگى خانوادگى امريكائى،به نشر سپرده است، نيم ازدواج ها در ايالات متحده منجر به طلاق مى گردد تا بار ديگر ازدواج نمايند كه اين ازدواج دومى هم باز منتهى به طلاق مى گردد. " رونالدركيلى" مستشار قانونى امور ازدواج در ايالات متحده اين وضع تراژيدى بار را چنين توصيف نموده ومى گويد: " آنچه براى من بحيث يك مستشار قانونى ازدواج، روحا درد آور ومأيوس كنند مى باشد ، اين است كه در ايالات متحده افراد زيادى اند كه ازدواج كردند ولى در خانه هاى تنها وبيكس زندگى مى كنند، چنين معلوم مى شود كه آنها جز در موارد اند كى با يكديگر مشاركت ندارند، هر يك به راه خود مى رود، آنها جز در مناسبات محدودى باهم حرف نمى زنند بسا مى شود كه اين مناقشات پيرامون مال، با تربيه اولاد ويا روابط جنسى چنان حدت كسب مى كند كه انسان را به تعجب واميدارد كه چطور اين ها در آغاز كار با هم يكجا شدند". مردان بار دوش زنان مطلقه خود اند: يكى از تازه ترين وقائع وشگفت انگيزترين خبرها، خبرى است كه همين اكنون در غرب گزارش پيدا كرده كه همانا نفقه خواهى مردان از زنان به ادعاى مساوات زنان ومردان است، همان ادعائيكه قبلاً توسط زنان راه اندازى شده بود . در سالهاى 1994 تا 2000م در اخبارهاى جهان نشر شده بود ، كه شمار از زنان داراى عوئد بزرگ بصورت چشمگيرى بالا رفته است كه در نقش ممثله ها، آرايشگران، نطاقان، روزنامه نگاران، مدعى العمومان، اعضاى شوراهاى ادارات ، قهرمانان سپورت، مديران شركت هاى واعلانات ايفاى وظيفه مى نمايند... اگر يكى از اين گونه زن ها با مشكلى رو به رو گرديد كه منتهى به قطع رابطه زنا شوهرى گرديده وشوهرش نسبت به او عائد كمتر داشت اين مرد بزودى از خانم خويش خواهان نفقه مى گردد. اكنون قاضيان داد گاه ها بالا زنان عينا همان قانونى را تطبيق مى كنند كه بر مردان هنگام وقوع طلاق تطبيق مى نمودند. أنگاه كه زن در عقد ازدواج از عئد بيشتر بر خوردار باشد، پس چرا بار نفقه شوهرش فقيرش را بدوش نگرفته وبراى او نفقه اى را نپردازد كه او را در زندگى جديدش كمك رساند، وقتى كه قانون مهم ايالات متحده براى زن اجازه ميدهد كه نيم دارايى شوهرش را بدست آورد وشهورش مكلف است كه تاشب ازواجش براى او نفقه بپردازد، پس چرا زن بر خوردار از چنين امكانات از چنين قانون مستثنى باشد كمتر زنان خود با باز كردن دروازه مساوات بايد تاوان همان چيزى كه شعار آن را مى دادند و خواهان مساوات بودند كه چيزى است تطبيق همانقرار مى دهند تطبيق معرض امريكايى در اكنون محاكم آنچه را كه بپبردازند، اكنون بگيرند آنچه را كه مى خواستند وبنوشيد از جام مردان... وبپردازيد از خون دل وعرق هاى خود بپردازند آنچه را كه اكنون محاكم امريكايى در معرض تطبيق قران همان چيزى است كه زنان شعار آن را مى دادند. اجاره مادران: يكى از نو آورى هاى ابتكار تمدن معاصر غربى بدعتى است معروف به نام " مادر به اجاره گرفته شده " ويا مادر بالوكاله" يقينا غربى ها با اين عمل خويش، آن معناى پاك وزيباى " مادرى" را به بازى گرفته وأن را به فساد وتباهى كشانيداند. أن ها خواستند مادرى تنها در عمل توليد " تخمه" خلاصه نمايند همين كه عمل القاح اسپرم شوهر ويا هر مرد ديگرى با تخمه زن انجام يا فت زن خود را سزاورا آن مى داند كه به عنوان مادر خطاب گردد، در حاليكه نه دوره بار دارى را سپر كرده ونه هم تكليف وضع حمل را چشيده است. همه وجانب او اين بوده است كه رحم زن ديگريرا به دالر ويا استرلنگ وياپول هاى ديگر به اجاره گيرد، تا آن زن ، به وكالت از وى دوران حاملگى وباردارى را سپرى كرده وبدون آن كه اين زن اجاره گيرنده متحمل زحمت هاى باردارى ومرض هاى آن گرديده ودردهاى بچه آوردن ومشقت هاى شيردهى را بچشد ، برايش فرزند بزايد. براى اين گونه مادرى بجز از اراز تخمه ديگر چه چيز باقى مانده است؟ عرب ها از مادر بنان والده ياد ميكنند وحتى پدر را هم از باب تغليب " الوالد" مو گيند ، تا از اين طريق به تبيين اهميت ولادت در اثبات نسب، پرداخته باشند بناء امومت ومادرى تنها در افراز تخمه خلاصه نگرديده ، ولو كه از نگاه داشتن ويژطى هاى وراثت داراى اهميت بخصوصى مى باشد،ولى بايد تذكر داد كه اين خصائص ويژگى ها به تنهائى خود سازنده امومت مادرى نيست . مادرى وامومت همانا تحمل دردهاى دوره باردارى وبچه آوردن بوده همان طورى كه خداوند در تبيين مشقت اين دوره فرموده است: " حملته أمه وهنا على وهن " مادرش به او باردار شد سستى بر روى سستى. به همين سبب قران تصور آن هائى را كه زنان خود را با گفتن اين جمله كه " تو گون مادر من هستى" مادر مى خوانند رد نموده وفرموده است : ماهن أمهاتهم ....... يعنى : آنان مادرانشان نيستند، مادران آنها تنها كسانى اند كه ايشان را زاده اند. يكى از مادران در تبيين حقنيت خود به حضانت پسرش وادعاى آن كه او نيست به پدر اولى تر به تربيه پسر مى باشد گفت: شكم من ظرفى بود براى نگهدارى آن وسينه هايم چوشك وآغوشم آرامگاه او بود. او پس چه خواهد گفت مادريكه سهم او از مادرى جز توليد " تخمه" چيزى ديگرى نبود. نه شكمش ظرفى پرورش براى طفل است ونه سينه اش چوشك شير دهى آن؟ او چيزى براى مادرى نه ساخته است، نه زحمتى كشيده ونه هم دردى را متحمل گرديده است ، نه درد مشقت باردارى را تحمل نموده ونه درد زادن را،او در طول نه ماه آرام زندگى نموده وبعدا آمده است تا طفل آماده اى از مادر كرايه اى بدست گيرد كه باطفلى زندگى نموده كه از طريق او تغذيه نموده ودر هستى واعصاب آن اثر گذاشته است . شما خود داورى نمائيد كه كدام شخص مستحق وسزاوار مادرى بوده وكدام شخص اولويت در استحقاق آن طفل را دارد؟ اسلام به حق چنين عملى تحريم نموده وآن را جريمه مى شمارد. ولى تمدن غربى ميان حرام وحلال فرقى قائل نبوده واصلا مفكوره حلال وحرام نزد اين تمدن امر است نا آشنا چه فكر حلال وحرام فكرى است دينى ، وتمد غرب بر پايه دين استوار نمى باشد. خانوادگى يك جنس: يكى از كارهاى كه كنفرانس نفوس بدان پرداخته وشامل ميثاق آن گرديد ومناقشات وجدال هاى زيادى را برانگيخت وباعث بروز عدم رضائيت كشورهاى اسلامى وهم باور مندان به دين وارزش هاى ى آن گرديد، همانا گذاره وقضيه " فاميل يك جنسى" يعنى خانواده تشكيل يافته از دو مرد ويا دو زن است كه بر خلاف فطرت خدائى وشرائع آسمانى وعرف هاى پسنديده از زمينيان در قرن ها وزمانه هاى گذشته صورت پذيرفته است. خداوند همان طور كه در قران كريم فرموده است ، نوع بشرى را بصورت آفريده آنجا كه گفته است: " وخلقناكم ازواجاً" گذشته از اين انسان همچون حيوانات بصورت نرو ماده آفريده شده وهر جنسى به جنس ديگر نياز دارد كه زندگى هم بدون وجود اين دو جنس در جهان حيوانات ونبتات قابل دوام واستمرار نمى باشد. وحتى هستى هم بر همين قاعده دو جنسى يعنى مثبت ومنفى ويا الكترون وپروتون، استوار است آنجا كه خداوند فرموده است : ومن كل شىء خلقنا زوجين لعلكم تذكرون" امروز همين تمدن غربى است كه تلاش مى ورزد كه همان عمل قوم لوط را در شكل قانون تنظيم نموده وان را در سطح جهانى امرى وانمود سازد مشروع وعمل ديگرى را نيز بر آن بيافزايد كه همان ازدواج زن با زن است. بدون شك مقتضى اين خانواده يك جنسى اين خواهد بود كه از فرزند واولاد بدور بوده ومى دانيد كه خانواده بدون فرزند را چگونه مى توان خانواده ناميد؟ آرى! اگر پيامد چنين رويكردى با تعميم اخلاق آن پذيرفته شود. بايد فناى بشريت بعد از اين نسل را پذيرفت.

 

تهيه كننده: دكتور عنايت الله شاداب

 

 

 



سه شنبه 14 تير 1390برچسب:, :: 14:8 ::  نويسنده : کامران

ریما صالحه: زینب مدیر مدرسه ای که داستان مسلمان شدنش را بیان و تلاش کرد تا با ارزشهای درون مدارس تعامل برقرار کند. اما در خلال زندگی روزانه با دانش آموزانش و با جامعه خارج آن آمیخته شد.

پروفسور زینب ( آکادمی اسلامی لستر): 

من در خانواده ای که از دینداران مذهب کاتولیک بودند، متولد شدم و کاتولیک با ایمان باقی ماندم، تا 28 سالگی امور دینی خود را انجام می دادم، اما مانند دیگر دخترانی که امور دینی خود را انجام می دادند، خوشبخت نبودم. تنها درباره کاتولیک می دانستم و از اسلام هیچ چیزی نمی دانستم. هنگامی که دانشگاه رفتم، با برخی از مسلمانان دیدار کردم و شروع به شناخت اعتقادات آنها و اسلام کردم .اما همه مسلمانان درباره اسلام بسیار صحبت می کردند و درباره آن همه چیز می دانستند . در این موقع احساس کردم که تلاش کنم تا این مسلمانان را به مسیحیت را دعوت کنم . با این هدف سعی کردم درباره اسلام یاد بگیرم تا بتوانم با آنها درباره امور مسلمانان مناقشه کنم و نه فقط درباره مسیحیت. اما از آنجایی که خدا مشیت دیگری دارد، مسائل اسلامی را فراگرفتم . سپس ماه رمضان آمد و مسلمانان درباره ماه رمضان صحبت می کردند که چگونه فقط مسلمانان روزه می گیرند و من شروع به روزه گرفتن کردم تا چیز بیشتری درباره اسلام بدانم. اما روزه بدون نماز قبول نبود. از این رو شهادتین را گفتم، نماز خواندم و روزه گرفتم . همین زمان بود که معلمی در یک مدرسه دولتی شدم و در اتاقم را موقع غذا قفل می کردم و سرم را با هر چیزی که پیدا می کردم، می پوشاندم و نماز می خواندم. سپس با خواهران مسلمانم دیدار کردم و مسلمان واقعی شدم.

این اقدام هم برای من و هم برای شما بسیار بزرگ است. تصمیم مثبتی گرفته ام. کسی که مسلمان متولد شده است، آیا آنچه را که می گویم می فهمد؟ اما من باید این تصمیم را در آن زمان می گرفتم. ( با خود می گفتم:) آیا می خواهم که از مسیحیت خارج شوم و مسلمان شدنم را اعلام کنم؟ هنگامی که به مردم اطلاع دهم که من مسلمان هستم، از من می پرسند که چرا این کار و یا آن کار را انجام می دهی؟ برای چه این لباس را می پوشی؟ در حالی که من بریتانیایی هستم و مسلمان شدم . این بسیار سخت است. اما با گذشت زمان نمی گویم که من آماده بودم و من ملزم به انجام همه امور دینی هستم اما باید که اسلام آوردن خود را به صورت تدریجی اعلام کنم.

ریما صالحه:

 از لستر تا ویس مستر رفتیم به ساختمان پارلمان بریتانیا تا با اولین عضو مسلمان در مجلس سنا گفتگو کنیم. لورد احمد اف روترهام درباره مشکلات و مسائل مسلمانان لندن و آرزوهای آنها چیزهایی گفت. چه اهمیتی دارد که در مجلس سنای بریتانیا یک مسلمان از جامعه اسلامی وجود داشته باشد؟

لورد احمد:

واقعا برای هر جامعه ای مهم است که یک نماینده در پارلمان داشته باشند. بنابراین در سایه دموکراسی سعی می کنیم تا همه گروههای جامعه در سطح محلی، منطقه ای و ملی یک نماینده داشته باشند. پیش از مجلس سنا، مشاور دادگاه قضایی بودم . مردم گل و شیرینی برایم می آوردند و برای دیدنم به خانه ام می آمدند. نامه های تبریک از همه دنیا برایم می آمد. اینها نشانه ای بود بر اینکه ما بخشی از این جامعه هستیم و صدای ما شنیده می شود. درست که یک مرد در نظام دموکراسی به خاطر تعداد آراء برای گروههای دیگر صحبت نمی کند. اما این گروه آرایی دارند که امتیاز واقعی آنها به شمار می رود. باید آنجا باشم و از آراء جامعه خودم حمایت می کردم. 

ریما صالحه:

 آیا معتقدی که ممکن است که در آینده نماینده دیگری از مسلمانان در مجلس سنا راه یابد؟ 

لورد احمد:

 اینک از نمایندگان مسلمان در مجلس سنا 7 عضو هستند که 4 نفر در مجلس عوام هستند. باید بگویم که در آمریکا در مقایسه با جوامع غربی نظام متفاوتی دارد. این کشور از جمله کشورهایی است که تعداد زیادی از مسلمانان را سرکوب می کنند. بنابراین افتخار می کنیم که صدها مشاور مسلمانان وجود دارد . حتی نمایندگانی در پارلمان اروپا نیز از مسلمانان هستند که مطمئنم این تعداد زیاد خواهند شد. چرا که من به عنوان اولین نفر بودم و ورود برای اولین نفر بسیار سخت است، اما پس از آن تعداد نمایندگان در مجلس سنا و مجلس عوام افزایش می یابد. مهم این است که مسائلی که جامعه مسلمان به آن اهتمام می ورزند، موجب تحریک می شود. مانند جنگ عراق یا صحبت درباره فلسطین یا جنوب لبنان. همانطور که می دانید ما ایستادگی می کنیم و از نظرات خود دفاع، دیگران هم چنین می کنند . نظرات ما علیه حکومت هنگامی که جنوب لبنان بمباران شد، خواستار توقف فوری و غیر مشروط آتش گلوله شدیم. زیرا آنها بی گناهانی بودند که در غزه، رام الله، کشمیر، چچن کشته می شدند . معتقدم که باید صدای اسلام نه در مسائل خارجی بلکه در مسائل داخلی چون مواد مخدر، سرقه مسلحانه، بی بندباری شنیده شود. حتی مسائل حقیقی که جامعه ما به آن اهتمام می ورزد، در سطح مدارس اینکه چگونه ممکن است که در مدارس و شورای پدران مشارکت کنیم و پدران در تصمیمات فرزندانشان شریک باشند و ضمن اینکه سطح آنها را بالا می برند از فواید و خیرات جامعه بهره مند شوند. 

ریما صالحه:

 آیا دولت بریتانیا نمایندگان مسلمان را در مجلس سنا تعیین می کند؟ یعنی میان مسلمانان و بریتانیاییها در این مجلس ادغام و ارتباط وجود دارد؟ سؤال دیگر اینکه آیا مسلمانان در این جامعه ادغام و منسجم شده اند یا از مشکلات خاصی رنج می برند؟

لورد احمد:

 پس از حادثه 11 سپتامبر در آمریکا و 7 ژوئیه در انگلیس یعنی پس از این دو فاجعه نظرات جهان درباره ما تغییر کرده است. اما چه کسانی بیشتر از این جریان رنج می برند؟ مسلما جامعه مسلمان. پس از بررسی بیش از 700 حمله در آمریکا و بیش از 1000 حمله در انگلیس اعم از حریق اخوان المسلمین، حریق مساجد و  کشتار 700 انسان بی گناه در عراق و بیش از 40 هزار کشته در افغانستان اهمیت داشت که مسلمانان در مجلس سنا حضور داشته باشند تا گفتگوهای عادلانه شکل گیرد. هنگامی که درباره جنگ غیر شرعی و غیر اخلاقی خارج از چارچوب آمریکا همانطور که در عراق حادث شده است، صحبت می کنیم، این جنگ بر اساس قانون بین المللی غیر شرعی است که بر نیرنگ و دروغ پای بند است. پس اگر در پارلمان کسی نباشد، شنیدن این آراء و نظرات سخت خواهد بود. اما سؤال دیگر اینکه آیا مسلمانان احساس می کنند که در جامعه ادغام شده اند؟ برخی از آنها در حد بسیار زیادی در امور مشارکت می کنند، اما برخی دیگر احساس می کنند که در حاشیه جامعه به شمار می روند . من برخی از موفقیتها را می گویم: اینک حدود 10 ها هزار مسلمان میلیونر در آمریکا زندگی می کنند.  اما آنها مشکلات دیگری هم دارند که 11 درصد از زندانیان مسلمان هستند. مشکلات دیگر مخدر، سرقت مسلحانه و بی بند وباری هم هست که به علت محرومیتهای اجتماعی و اقتصادی است که باید به ساماندهی این مردم اقدام کنیم و باید احساس کنند که جزئی از این جامعه به شمار می روند . از زمان جنگ جهانی دوم و قبل از آن، اگر به بیش از 200 سال پیش باز گردیم می بینیم که اعضای مجلس سنا برای اینکه مسلمانان هم به آن وارد شوند، تغییرات بسیاری ایجاد کردند و تلاش نمودند.

ریما صالحه:

 بعد از حادثه 11 سپتامبر و 7 ژوئیه بریتانیا شرایط سختی در این جامعه وجود داشت. چگونه امکان تغییر دیدگاههای اعضای مجلس سنا به وجود آمد و همچنین جامعه بریتانیا نسبت به تفاوت میان ارعاب و مسلمانان و دین اسلام اقدام کردند؟ دینی که همه اعمال خشونت و ارعاب را مذموم می شمارد.

لورد احمد:

 این مسئله از سخت ترین تعرضاتی است که امروز با آن روبه رو هستیم. زیرا مردم نمی دانند دین اسلام دین صلح است و برخی از رسانه ها مفهومی نادرست از اسلام دارند. رسانه ها مبالغه می کنند و قصه هایی را که درام است، محور قرار می دهند. من نمی گویم اینجا میان ما افراط گرا یا تروریسم وجود ندارد، اما بسیار کم اند . اما این تعداد در بسیاری از کشورهای دیگر بسیار زیاد هستند. اما ما می بینیم که تمرکز به شکل کلی بر مسلمانان است . اولا رسانه ها مبالغه می کند و تهدیدات را بزرگ جلوه می دهند. دوم اینکه این موضوع ملت را به سوی سیاستمداران جلب می کند، زیرا آنها نیاز دارند تا علیه دشمن مشترک تجمع کنند. سالها پیش به یاد می آورم که مشکلات بسیاری داشتیم. همه ما دوست داشتیم تا از طریق ساخت پل ارتباطی یا ادغام، مسائل موجود را برطرف کنیم . در شرایط کنونی معتقدم که تروریست یعنی کسانی که افراد بی گناه را در خیابانهای نیویورک یا لندن می کشند و حتی کسانی که مردم بی گناهی که در بغداد یا بیروت در خانه های خود هستند را می کشند؟

 

برگردان: سمية تاج الدين

مصدر: مجلة المجتمع الكويتي

 

 



سه شنبه 14 تير 1390برچسب:, :: 14:3 ::  نويسنده : کامران


جمعه 10 تير 1390برچسب:, :: 10:46 ::  نويسنده : کامران

انس بن نضر رضي الله عنه در جنگ بدر غايب بود. يکبار عرض کرد: يا رسول الله، من از اولين جنگي که با مشرکين نموديد غائب بودم، اگر خداوند مرا به جنگ مشرکين حاضر سازد، خواهد ديد که چه مي کنم؟

 

اينچنين بود که انس بن نضر با خود پيمان بست تا در جنگ با مشرکين شرکت کند و اجري را که در بدر از دست داده بود بازيابد. چون روز احد فرا رسيد مسلمانها عقب نشيني کردند و در بين صفوف آنها آشفتگي و پريشاني پيدا شد. او پيش رفت، سعد بن معاذ وي را استقبال نمود به او گفت: اي سعد بن معاذ بسوي بهشت بشتاب به خداي کعبه سوگند که من بوي آن را از وراي احد در مي يابم.

 

انس در نبرد به شدت جنگيد تا آنکه در راه خدا شهيد شد. صحابه در بدن او هشتاد و اندي زخم از اثر شمشير و نيزه و تير يافتند و او را در حالي کشته يافتند که مشرکين او را مثله کرده بودند، هيچکس او را نشناخت، مگر خواهرش از روي نشانه اي که بر انگشتش داشت. [متفق عليه]

صحابه مي پنداشتند که اين آيه در باره ي او و امثالش نازل شده که: {من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه ومنهم من ينتظر وما بدلوا تبديلا} [احزاب: 23] يعني: " از ميان مؤمنان مردانى‏اند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيده و پيمان خود را] تبديل نكردند."
 

***

خديجه -رضي الله عنها- همسر دلسوزي بود که با پيامبر صلى الله عليه و سلم بسيار مهر مي ورزيد. او را با محبت خويش در برگرفته و به او کمک نموده، همراه ايشان در راه گسترش دعوت اسلام درد و رنج هاي فراواني را تحمل کرده بود.

 

هنگامي که خديجه -رضي الله عنها- فوت کرد، پيامبر صلى الله عليه و سلم همچنان به او وفادار ماند و عهدش را از ياد نبرد.

 

از ديدن خويشاوندان او خوشحال شده و دوستانش را گرامي مي داشت.

 

بانو عايشه-رضي الله عنها- با آنکه آن بانو در قبر خفته بود به او رشک مي ورزيد. تا آنکه يک روز به پيامبر صلى الله عليه و سلم گفت: او پيرزني بيش نبود که اکنون خداوند بهتر از آن را به تو داده است؟

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم به خشم آمده و با ناراحتي فرمود: (والله ما أبدلني الله خيرًا منها؛ آمنتْ بي إذ كفر الناس، وصدقتني إذ كذبني الناس، و واستني بمالها إذ حرمني الناس، ورزقني الله منها الولد دون غيرها من النساء) [احمد] يعني: "قسم به خدا که خداوند بهتر از اويي را به من ارزاني نداشته است؛ او آنگاه که مردم کفر ورزيدند به من ايمان آورد، وقتي سخنانم را دروغ پنداشتند مرا باور کرد، با مال و ثروت خود مرا ياري داد وقتي ديگران آن را از من دور داشتند، و خداوند در ميان ديگر زنان تنها از او مرا فرزند عطا فرموده است."

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم اينگونه به همسرش بانو خديجه -رضي الله عنها- وفادار ماند.

***

از ميان صحابه ي پيامبر صلى الله عليه و سلم، انصار (که اهل مدينه بودند) زيباترين نمونه هاي وفاي به عهد بودند. آنان با پيامبر صلى الله عليه و سلم براي دفاع از اسلام بيعت نموده و سپس به عهد خويش وفا کردند؛ برادران مهاجر را به عنوان مهمان پذيرفتند و آنچه داشتند با آنها تقسيم نمودند، تا اينکه پيروزي را براي دين خدا به انجام رساندند.

 

از عوف بن مالک -رضي الله عنه- نقل شده که مي گويد: كنا مع النبي صلى الله عليه وسلم تسعة أو ثمانية أو سبعة، فقال النبي: (ألا تبايعون رسول الله؟). فبسطنا أيدينا، وقلنا: قد بايعناك يا رسول الله، فعلامَ نبايعك؟ قال: (على أن تعبدوا الله ولا تشركوا به شيئًا، والصلوات الخمس، وتطيعوا) وأسرَّ كلمة خفية، قال: (ولا تسألوا الناس شيئًا). قال عوف بن مالك: فقد رأيتُ بعض أولئك النفر يسقط سوط أحدهم (ما يقود به الدابة)، فما يسأل أحدًا أن يناوله إياه. [مسلم]

 

يعني: " ما نه، هشت و يا هفت نفر نزد رسول الله صلي الله عليه و سلم  بوديم و آن حضرت صلي الله عليه و سلم فرمود: آيا با رسول خدا (صلي الله عليه و سلم)  بيعت نمي کنيد؟ و دستهاي خود را پيش آورديم و گفتيم: يا رسول الله صلي الله عليه و سلم  ما با شما بيعت کرديم، ولي بر چه بيعت کنيم؟

 

فرمود: (اينکه خدا را پرستيده و به او چيزي شريک نياوريد و نمازهاي پنجوقت را ادا نموده و اطاعت خدا را بکنيد)، و سخن را طوري آهسته زمزمه نموده و فرمود: (و از مردم چيزي مخواهيد.) عمف بن مالک تعريف مي کند که: و همانا ديدم آن افراد را که تازيانه ي(براي راندن مرکبشان) يکي از آنها مي افتاد و از کسي نمي خواست که آنرا بوي بدهد."

 

***
عرقوب مردي بود که مدت ها قبل در يثرب (مدينه ي منوره) زندگي مي کرد. او نخلستاني داشت که هرسال محصول خرماي فراواني از آن بدست مي آورد. يک روز مرد فقير و بيچاره اي از او خواست تا مقداري خرما به او بدهد. عرقوب گفت: من الان خرمايي ندارم، برو و هنگامي که خوشه هاي خرما ظاهر شد (اولين ميوه) برگرد. فقير رفت و وقت نوبرانه، نزد عرقوب برگشت. اين بار عرقوب گفت: برو و هنگامي که ميوه ها به غوره تبديل شدند برگرد.

 

مرد براي بار دوم که خرما به غوره تبديل گشته بود پيش عرقوب آمد، به او گفت: برو و هنگامي که غوره رسيده و تازه شد برگرد، وقتي که غوره ها رسيدند، آن مرد پيش عرقوب آمد، عرقوب به او گفت: برو و وقتي که خرما خوب رسيدند برگرد. مرد از آنجا رفت.

 

هنگام رسيدن خرما که شد، عرقوب شبانه به بالاي درخت رفت و خرماها را چيد و آنها را قايم کرد تا به کسي چيزي از آن را ندهد. وقتي مرد فقير برگشت و هيچ خرمايي بر روي درختان نيافت. او از اينکه عرقوب به عهد خويش وفا نکرده بود دلگير و ناراحت شد.

 

عرقوب براي خلاف وعده کردن به ضرب المثلي ميان مردم مبدل گشت. تا جاييکه به کسي که خلاف وعده مي نمايد مي گويند وعده هاي عرقوب!

 

***

 

وفاي به عهد چيست؟


وفاي آن است که انسان بر پيمان ها و وعده و وظايف خويش پايبند باشد. خداوند متعال به وفاي به عهد امر نموده و مي فرمايد: {وأوفوا بالعهد إن العهد كان مسئولاً} [اسراء: 34] يعني: "... و به پيمان [خود] وفا كنيد زيرا كه از پيمان پرسش خواهد شد."

همچنين پروردگار متعال مى فرمايد: {و أوفوا بعهد الله إذا عاهدتم } [نحل: 91] يعني: "و چون با خدا پيمان بستيد به پيمان خود وفا كنيد ..."


اقسام وفا:

 

وفا در ارتباط با خداوند:

 

بين انسان و خداوند سبحان پيمان بزرگ و مقدسي وجود دارد؛ که تنها او را بپرستد و هيچ چيزي را شريک وي قرار ندهد، از پرستش شيطان و دنباله روي راه و روش او دوري کند. خداوند عزوجل مي فرمايد: {ألم أعهد إليكم يا بني آدم ألا تعبدوا الشيطان إنه لكم عدو مبين. وأن اعبدوني هذا صراط مستقيم} [يـس: 60-61] يعني: "اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست. و اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست."
 
انسان با فطرت پاک و عقل سليم خود مي تواند درک کند که اين جهان حتماً داراي خداي واحدي است که سزاوار پرستش مي باشد و او همان خداوند سبحان است. اين همان عهدي است که بين ما و خداوند متعال مي باشد.

 

وفا به عهد و پيمان:

 

اسلام به پاسداشتن عهد و پيمان هايمان و اجراي شرايطي که پيشتر برآن توافق نموده ايم سفارش مي کند. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (المسلمون عند شروطهم) [بخاري] معني حديث: "مسلمانان بر قرار و پيمان خود مي مانند."

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم در حديبيه با کافران پيماني بست و بر سر مفاد آن مانده و بدان وفا کرد، بدون آنکه بدقولي نموده و خيانت ورزد، بلکه آنان خود اهل خيانت و پيمان شکني بودند. مسلمان به عهد خود وفادار است مادام اينکه اين عهد و پيمان در اطاعت از پروردگار جهانيان باشد، اما اگر در آن گناه باشد و باعث ضرر به ديگران شود پس سزاوار است تا از آن دوري کند.

 

وفا در پيمانه و ترازو:

 

فرد مسلمان در سنجش دقت داشته و در آن کاستي نمي نمايد، براي اينکه خداوند در اين باره مي فرمايد: {أوفوا المكيال و الميزان بالقسط و لا تبخسوا الناس أشياءهم} [هود: 85] يعني: " و اى قوم من پيمانه و ترازو را به دادن تمام دهيد و حقوق مردم را كم مدهيد ..."

 

وفاي به نذر:

 

مسلمان به نذر خود وفا کرده و عهد خداوند را آنگونه که شايسته مي باشد بجا مي آورد.

 

نذر:

آن است که انسان پايبند به انجام دادن طاعت خداوند سبحان باشد. از صفات اهل بهشت وفاي به عهد است خداوند متعال مي فرمايد: {يوفون بالنذر ويخافون يومًا كان شره مستطيرًا} [انسان: 7] يعني: "[همان بندگانى كه] به نذر خود وفا مى‏كردند و از روزى كه گزند آن فراگيرنده است مى‏ترسيدند." شرط مي کند که نذر با خير و نيکي باشد،به غير از آن، وفا نکردن به آن است.

 

وفاي به عهد:

 

مسلمان به عهد خويش وفادار است و خلاف آن عمل نمي کند، وقتي که به کسي وعده مي دهد خلاف نمي نمايد، براي اينکه مي داند خلاف وعده کردن از صفات منافقين است. پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: (آية المنافق ثلاث: إذا حدَّث كذب، وإذا وعد أخلف، وإذا ائتمن خان) [متفق عليه] يعني: "نشانه ي منافق سه است:

چون سخني بگويد، دروغ گويد.

و چون وعده کند، بدپيماني نمايد.

و چون امين قرار داده شود، خيانت کند."

 غدر و خيانت:

 

غدر، اخلاقي نکوهيده است، و خيانت، عدم وفاي به عهد و پيمان مي باشد که همان تزوير و حيله در پيمانه و ترازو است. خداوند متعال مي فرمايد: {إن الله لا يحب الخائنين} [انفال: 58] يعني: "... همانا که خداوند خائنان را دوست نمى‏دارد."

 

 همچنين خداوند متعال مي فرمايد: {الذين ينقضون عهد الله من بعد ميثاقه ويقطعون ما أمر الله به أن يوصل ويفسدون في الأرض أولئك هم الخاسرون} [بقرة: 27] يعني: "همانانى كه پيمان خدا را پس از بستن آن مى‏شكنند و آنچه را خداوند به پيوستنش امر فرموده مى‏گسلند و در زمين به فساد مى‏پردازند آنانند كه زيانكارانند."

 

مترجم: مسعود

مصدر: سايت نوار اسلام

IslamTape.Com

 



 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب